صفحات: << 1 ... 8 9 10 ...11 ...12 13 14 ...15 ...16 17 18 ... 31 >>
19ام مهر 1397 18ام مهر 1397طول کشید تا بفهمم نیازی نیست
من هم مثل دیگران باشم.
اینکه مهم نباشد اگر من
توانایی هایی مشابه دوستانم ندارم.
طول کشید تا بفهمم من هم
تواناییهایی دارم که دیگران ندارند.
طول کشید تا بفهمم اساسا تمامِ
این سالها خودم را دست کم گرفتهام
و چقدر کم خودم را دوست داشته ام.
یک روز عمیقا به این نتیجه رسیدم که
نیازی نیست مثلِ دیگران باشم.
یک روز عمیقا درک کردم که خودم را
کمتر دوست خواهم داشت
اگر غیر از این باشم…
ﺯﻳﺎﺩ ﺑﺎ ﺧﺪﺍ ﺣﺮﻑ ﺑﺰﻥ ؛
ﺯﻳﺎﺩ ﺑﺎ ﺧﺪﺍ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺁﻣﺪ ﻛﻦ !…
ﻭﻗﺘﯽ ﺩﻟﺖ ﺑﺎ ﺧﺪﺍﺳﺖ،
ﺑﮕﺬﺍﺭ ﻫﺮ ﻛﺲ ﻣﻴﺨﻮﺍﻫﺪ ﺩﻟﺖ ﺭﺍ ﺑﺸﻜﻨﺪ …
ﻭﻗﺘﯽ ﺗﻮﻛﻠﺖ ﺑﺎ ﺧﺪﺍﺳﺖ،
ﺑﮕﺬﺍﺭ ﻫﺮ ﭼﻘﺪﺭ ﻣﻴﺨﻮﺍﻫﻨﺪ
ﺑﺎ ﺗﻮ ﺑﯽ ﺍﻧﺼﺎﻓﯽ ﻛﻨﻨﺪ …
ﻭﻗﺘﯽ ﺍﻣﻴﺪﺕ ﺑﺎ ﺧﺪﺍﺳﺖ،
ﺑﮕﺬﺍﺭ ﻫﺮ ﭼﻘﺪﺭ ﻣﻴﺨﻮﺍﻫﻨﺪ
ﻧﺎ ﺍﻣﻴﺪﺕ ﻛﻨﻨﺪ …
ﻭﻗﺘﯽ ﻳﺎﺭﺕ ﺧﺪﺍﺳﺖ،
ﺑﮕﺬﺍﺭ ﻫﺮ ﭼﻘﺪﺭ ﻣﻴﺨﻮﺍﻫﻨﺪ
ﻧﺎﺭﻓﻴﻖ ﺷﻮﻧﺪ …
ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺑﺎ ﺧﺪﺍ ﺑﻤﺎﻥ .
ﭼﺘﺮِ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ
ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﻳﻦ ﭼﺘﺮِ ﺩﻧﻴﺎست
دوست عجب امنيت خوبي ست!
ميتواني با او خودِ خودت باشي!
ميتواني دردهايت را-هرچندناچيز،هرچند گران-بي خجالت با او در ميان بگذاري!
از حماقت هايت بگویی…
دوست انتخاب آزاد توست،اختيار توست!
نامش را در شناسنامه ات نمي نويسند،
نامت را در شناسنامه اش نمي نويسند!
دوست عرف نيست،
عادت نيست،
معذوريت نيست،
دوست از هر نسبتي مبراست!
دوست سايبان دلچسبي ست تا خستگي ات را با او به فراموشي بسپاري
خیلی قشنگه شاید براتون تکراری باشه اما خیلی مطلب عمق داره…
به خدا گفتم!
چرا مرا از خاک آفریدی؟
چرا از آتش نيستم !؟
تا هرکه قصد داشت بامن بازی کند،
او را بسوزانم !
خدا گفت:
تو را از خاک آفريدم
تا بسازي ! . . .
نه بسوزاني !
از خاک آفریدم تا اگر آتشت زنند ! . . .
بازهم زندگي کني و پخته تر شوي . . .
تو را از خاک آفریدم تادر قلبت دانهٔ عشق بکاري ! . . .
و رشد دهي و از ميوهٔ شيرينش زندگی را دگرگون سازی !
پیرمرد از دختر پرسید:
- غمگینی؟
- نه
- مطمئنی؟
- نه
- چرا گریه می کنی؟
- دوستام منو دوست ندارن
- چرا؟
- چون قشنگ نیستم
- خودشون اینو به تو گفتن؟
- نه
- ولی تو قشنگ ترین دختری هستی که من تا حالا دیدم
- راست میگی؟
- آره ، از ته قلبم
دخترک بلند شد پیرمرد رو بوسید و به طرف دوستاش دوید، شاد شاد.
چند دقیقه بعد پیرمرد اشک هاشو پاک کرد، کیفش رو باز کرد، عصای سفیدش رو بیرون آورد و رفت…
“امید به زندگی رو از هیچ كس نگیرید حتی اگر خوبیهاش رو نمی بینید”
مادرم مدرک پزشکی ندارد
ولی دستهایش کاری میکنند که هزار قرص و دوا نمیکند…
شماره نظام مهندسی ندارد
ولی از منِ ویرانه با حرف هایش یک آدم نو می سازد…
نقاش نیست
ولی با یک کلام لبخندی روی لبهایم میکشد که هزار نقاش از پسش بر نمی آیند…
ندیده ام توی استدیو ضبط صدا وقت بگذراند،
ولی آهنگِ صدایش از هر موسیقی گوش نواز تر است…
مادرم سر آشپز و رستوران دار نیست
ولی عطرِ و طعم غذاهایش هوش از سر میپراند…
بهشت را زیر پایش ندیدم
ولی شک ندارم بهشت زیر پایش نیست…
بهشت نعمتِ وجودش است…
سکوت در اثر بستن دهان نیست؛
در اثر باز کردن فکر است،
هر چه فکر بازتر…
سکوت بیشتر…
هر چه فکر بسته تر…
دهان بازتر!
و سکوت می کنم در برابر هر آنچه که دیدم و می بینم…
بل الانسان علی نفسه بصیره . ولو القی معاذیره
هیچوقت برای فهمیده شدن
فریاد نزنید
آنکه شما را بفهمد صدای سکوتتان را
بهتر می شنود…
توے دنیاے واقعی
مثل دنیای مجازی
خیـــــلےاز ماها
تو دل خیلے از آدمـا
همـــــزمان با
خاموش شدن نت
خاموش مے شیـــــم
ولی ما تلاش می کنیم اینطور نباشیم
دل ارزشش خیلی بیشتر از ایناس
حرمتشو نگه داریم
انسان هم می تواند
دایره باشد و
هم خط راست!
انتخاب با خودتان هست:
تا ابد دور خودتان بچرخید
یا تا بینهایت ادامه بدهید …
دليل تمام استرس،
اضطراب و افسردگى هایمان
اين است كه:
وجود خودمان را ناديده مي گيريم
و براى راضی كردن ديگران زندگى
مي كنيم…
پند امروزم این باشه که:
به آدمهايى كه راز بقیه رو بهت ميگن اعتماد نكن!
دنیای عجیبی شده است
برای دروغ هایمان خداراقسم میخوریم
و ب حرف راست ک میرسیم
میشود جان تو . . .
<< 1 ... 8 9 10 ...11 ...12 13 14 ...15 ...16 17 18 ... 31 >>