«همه را درست کردم، ولی دختر خودم را نتوانستم درست کنم!...گذشته ها....»
17ام بهمن 1395

به اندازه خودت برای تو اندازه مى گیریم...

158 کلمات   موضوعات: اخلاق, داستان کوتاه

 مرد فقیرى بود که همسرش از شیر کره میگرفت و او آنرا به یکى از بقالى های شهر مى فروخت . آن زن کره ها را به صورت دایره های یک کیلویى مى ساخت و مرد آنرا به آن بقال مى فروخت و در مقابل مایحتاج خانه را مى خرید. 

روزى مرد بقال به اندازه کره ها شک کرد و تصمیم گرفت آنها را وزن کند. هنگامى که آنها را وزن کرد، اندازه هر کره ۹۰۰ گرم بود.

او از مرد فقیر عصبانى شد و روز بعد به مرد فقیر گفت :دیگر از تو کره نمى خرم، تو کره را به عنوان یک کیلو به من مى فروختى در حالى که وزن آن ۹۰۰ گرم است!

مرد فقیر ناراحت شد و سرش را پایین انداخت و گفت :ما ترازویی نداریم و یک کیلو شکر از شما خریدیم و آن یک کیلو شکر را به عنوان وزنه قرار مى دادیم..!!

“یقین داشته باش که به اندازه خودت برای تو اندازه مى گیریم”

کلیدواژه ها: داستان کوتاه, فقر
توسط نسیم   , در 05:36:00 ب.ظ


فرم در حال بارگذاری ...