لبخند ماجرای عجیبی دارد
اگر آن را به محبوب هدیه کنی
احساس آرامش می کند
واگر آن را به دشمن تقدیم کنی
شرمنده و پشیمان خواهد شد
صبور باش
هم حکمت را می فهمی
هم قسمت را می چشی
هم معجزه را می بینی …
خدای من
در هر ثانیه ای که میگذرد ،
بی شمار نعمت بر من ارزانی کردی!
طپش قلب
دم و بازدم
دیدن
شنیدن
لمس کردن
نبض زدن ها
پلک زدن
فکر کردن
و …
و من چقدر بی تفاوت میگذرم!
و از نداشته هایی که صلاحم نبوده،
پیش تو گله و شکایت میکنم …
خدایا برای ناشکری ها و کم طاقتی هایم
برای فراموشکاری ها و بی توجهی هایم
مرا ببخش
بچهها هرگز مادرشان را زشت نمیدانند …
سگها هم هیچگاه صاحبان فقیرشان را ترک نمیکنند …
اسکیموها هم از سرمای آلاسکا بدشان نمیآید …
اگر کسی یا جایی را دوست داشته باشید ،
آن را زیبا هم خواهید یافت …
زیرا ” حس زیبا دیدن ” همان عشق است … !
من چیزهای زیادی را در دست گرفتم و همه ی آنها را از دست دادم،
ولی…
هر آنچه را که در دستان خدا قرار دادم؛
هنوز دارم…
مارتین لوترکینگ