صفحات: << 1 2 3 4 5 ...6 ...7 8 9 10 11 12 ... 31 >>
3ام دی 1397خانم معلمم:
وقتی در عین نا امیدی
امید کسی میشین
یعنی
شما هنوز بنده منتخب خدائید
پس
به خاص بودن تون ببالین
و بشکرانه الطاف خداوند
به دنیا لبخند بزنین?
بعضي آدمها دنيارو زيباميکنند؛
آدمايي که هروقت ازشون بپرسي چطوري؟
ميگن :با تو حاااالم عاااالیه!!!
وقتی بهشون زنگ میزنی وبیدارشون میکنی!
میگن بیداربودم !!! یا میگن خوب شد زنگ زدی…
وقتي ميبينن يه گنجشک داره رو زمين غذا ميخوره راهشون روکج ميکنن که اون نپره…
اگه يخم بزنن،دستتو ول نميکنن بزارن تو جيبشون…
آدم هايي که با صد تا غصه تو دلشون بازم صبورانه پاي درد دلات مي شينن!
همينها هستند که دنيارا جاي بهتري ميکنند؛
آدمهايي که توي اتوبوس وقتي تصادفي چشم در چشمشان ميشوي، رو برنميگردانند لبخند ميزنند و هنوز نگاه ميکنند…
دوستهايي که بدون مناسبت کادو ميخرند و ميگويند اين شال پشت ويترين انگارمال توبود…
يا گاهي دفتر يادداشتي، کتابي…
آدمهايي که از سرچهارراه، نرگس نوبرانه ميخرندو باگل ميروند خانه,
آدمهاي پيامکهاي آخرشب،
که يادشان نميرودگاهي قبل ازخواب؛
به دوستانشان يادآوري کنندکه چه عزيزند…
آدمهاي پيامکهاي پُرمهر بي بهانه،
حتي اگربا آنها بدخلقي و بيحوصلگي کرده باشي…
کسانيکه غم هيچکس راتاب نمياورند و تو رابه خاطرخودت ميخواهند.
آدم هايى كه پيششان ميتوانى لبريز از خودت باشى
انسان ها شبیه هم عمر نمی کنند
یکی زندگی می کند
یکی تحمل
انسان ها شبیه هم تحمل نمی کنند
یکی تاب می آورد
یکی می شکند
انسان ها شبیه هم نمی شکنند
یکی از وسط دو نیم می شود
دیگری تکه تکه
تکه ها شبیه هم نیستند
تکه ای یک قرن عمر می کند
تکه ای یک روز …
وفاداری
یک کار خود آگاهانه نیست
اگر کسی را واقعا دوست داشته باشی
خود به خود به او وفادار می مانی
خانم معلمم هنوز هم وفادارم...
❤ عاقبت بخیر
وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقينَ
و عاقبت نیک از آن پرهیزگاران است.
به پیرمرد گفتم: صبح بخیر لبخندی زد و گفت : عاقبتت بخیر جوون با خودم فکر کردم : چه سخاوتمندانه دعا کرد دعایی به اندازه طول یک عمر نه بخشی از یک روز
وقتی احساس خوبی درباره خود دارید دیگران هم
بهتر از همیشه بنظر میرسند،
چرا که جهان بازتابی از خود ماست،
منشا تمام افکار و حرکات ما چگونه دیدن خویشتن
است …
باران رحمت خداوند،
بر قله های تکبر جمع نمی شود،
اما به سهولت در دره های تواضع جاری می گردد.
ﺩﺭ ﮐﺘﺎﺏ ﺧﺎﻃﺮﺍﺕ ﻧﻠﺴﻮﻥ ﻣﺎﻧﺪﻻ ﺁﻣﺪﻩ:
ﻓﺮﻕ ﻣﻦ ﻭ ﺯﻧﺪﺍﻧﺒﺎﻧﻢ ﺭﺍ ﻣﯿﺪﺍﻧﯽ؟
ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﮐﻮﭼﮏ ﺳﻠﻮﻟﻢ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ
ﺍﻭ ﺗﺎﺭﯾﮑﯽ ﻭ ﻏﻢ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﺪ
ﻭ ﻣﻦ ﺭﻭﺷﻨﺎﯾﯽ ﻭ ﺍﻣﯿﺪ ﺭﺍ
دركنار انسانهای خوشبخت همواره کسانی زندگی میکنند که در هنگام جداشدن به آنها میگویند ؛
`مراقب خودت باش”….
آنها نه اینکه به تواناییهای مان اعتماد ندارند، نه بلکه با زبان بی زبانی ارزش و اهمیت من و تو را به خودشان و ما یادآوری میکنند….
در واقع `مراقب خودت باش” ، همان جمله معجزه گر و پر از معنای”دوستت دارم” است که سراپای مخاطب را سرشار از عشق و انگیزه میکند….
مراقب خودتون باشین….?
دلتون شاد و بی غصه ی دنیا ?
همه ی ما یک آدم هایی را داریم
که نمیترسیم
از اینکه پیششان گریه کنیم،
یا قهقهه بزنیم ،
کسی که هرموقع از نقش های اجتماعی مان
و “بله چشم” گفتن ها خسته شدیم ،
کنارش خوده خودمانیم ،
حتی با موهای ژولیده ،
بدون آرایش…
کسی که وقتی از همه چیزهایی که دور و بَرت میبینی خسته شدی،
بگوید بی خیال به جای ِ غصه بیا برویم چای مان را بخوریم،
قدرِ این آدم ها را بدانید
و هرازگاهی همانقدر که پروفایل غریبه ها را چک میکنید
سری هم به پروفایل دل آن ها بزنید…
بزرگترین اشتباهی ڪه ما آدما در رابطه هامون میکنیم اینه ڪه :
نصفه میشنویم …
یڪ چهارم میفهمیم …
هیچی فڪر نمی ڪنیم …
و دو برابر واڪنش نشون میدیم … !!!
عشـــــــــــــــــق
از آن ڪســانـی اســت
که یکدیگـــر را بـــــا
هـــَر فاصلــِـه ای
دوسـت می دارنـد.
تواناییهای ماست که بزرگی یا کوچکی
مسئله را تعریف میکند.
چیزی که برای کسی مشکل است،
برای یکی دیگر خندهدار است
سرآغازِ زندگی
بی شک
صدای خندیدنِ کسی ست که
دوستش داریم…
می شود بخندی!؟
هوس کرده ام یک دلِ سیر زندگی کنم…
چند روزیست که دلم هوای زنده بودن دارد?……….?
ﮔﻮﺵ ﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻡ !
ﭼﺸﻢ ﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺑﻨﺪﻡ !
ﺯﺑﺎﻧﻢ ﺭﺍ ﮔﺎﺯ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻡ !
ﻭﻟﯽ ﺣﺮﯾﻒ ﺍﻓﮑﺎﺭﻡ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﻡ !
ﭼﻘﺪﺭ ﺩﺭﺩﻧﺎﮎ ﺍﺳﺖ ﻓﻬﻤﯿﺪﻥ !!!…
ﺧﻮﺵ ﺑﺤﺎﻝ ﻋﺮﻭﺳﮏ ﺁﻭﯾﺰﺍﻥ ﺑﻪ ﺁﯾﻨﻪ ﻣﺎﺷﯿﻦ،
ﺗﻤﺎﻡ ﭘﺴﺘﯽ ﺑﻠﻨﺪﯼ ﺯﻧﺪﮔﯿﺶ ﺭﺍ ﻓﻘﻂ ﻣﯿﺮﻗﺼﺪ !!!…
ﮐﺎﺵ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺍﺯ ﺁﺧﺮ ﺑﻪ ﺍﻭﻝ ﺑﻮﺩ ..
ﭘﯿﺮ ﺑﺪﻧﯿﺎ ﻣﯽ ﺁﻣﺪﯾﻢ ..
ﺁﻧﮕﺎﻩ ﺩﺭ ﺭﺧﺪﺍﺩ ﯾﮏ ﻋﺸﻖ ﺟﻮﺍﻥ ﻣﯿﺸﺪﯾﻢ..
ﺳﭙﺲ ﮐﻮﺩﮐﯽ ﻣﻌﺼﻮﻡ ﻣﯽ ﺷﺪﯾﻢ
ﻭﺩﺭ ﻧﯿﻤﻪ ﺷﺒﯽتاریک ،
ﺑﺎ ﻧﻮﺍﺯﺵ ﻫﺎﯼ ﻣﺎﺩﺭ ﺁﺭﺍﻡ
ﻣﯿﻤﺮﺩﯾﻢ …
ما کجای زندگی هستیم خداااا…
می رسد روزی که بی هم می شویم
یک به یک از جمع هم کم میشویم
می رسد روزی که ما در خاطرات
موجب خندیدن و غم می شویم
گاه گاهی یاد ما کن ای رفیق
می رسد روزی که بی هم می شویم
بی خبر از هم خوابیدن چه سود؟
برمزار مردگان خویش نالیدن چه سود؟
زنده را تا زنده است باید به فریادش رسید
ورنه بر مزارش آب پاشیدن چه سود؟
گر نرفتی خانه اش تا زنده بود
خانه صاحب عزا خوابیدن چه سود؟
گر نپرسی حال من تا زنده ام
گریه و زاری و نالیدن چه سود؟
زنده را در زندگی قدرش بدان
ورنه مشکی از برای مرده پوشیدن چه سود؟
گر نکردی یاد من تا زنده ام
سنگ مرمر روی قبرم وانهادن ها چه سود؟
#شیخ_بهایی