#داستان_کودکانه ?در یکی از روزهای قشنگ خدا، در شهر قم کبوتر کوچولویی? به اسم نوک حنا با پدر و مادرش روی یه گلدسته? بلند زندگی می کردند. اون روز پدر نوک حنا? از خونه رفته بود تا برای غذا دانه جمع کنه؛ برای همین نوک حنا حوصله اش خیلی سر رفته بود?. آخه اون…
بیشتر »