دليل تمام استرس،
اضطراب و افسردگى هایمان
اين است كه:
وجود خودمان را ناديده مي گيريم
و براى راضی كردن ديگران زندگى
مي كنيم…
پند امروزم این باشه که:
به آدمهايى كه راز بقیه رو بهت ميگن اعتماد نكن!
به تعداد
آدمهای
روی کره ی خاکی
تفاوت فکر و نگرش وجود دارد
پس این را بپذیریم :
کسی که تفکرش با ما متفاوت است
دشمن مان نیست
انسان دیگریست…
خدا همیشه آنلاینه
کافیه دلت رو به روز رسانی کنی …
اون موقع می بینی که
در تک تک لحظات کنارت بوده
و هست و خواهد بود…
اگر دیدی خط ها شلوغه
و حس میکنی جوابی نمیاد،
از پسورد ” خدایا پناهم بده ” استفاده کن
خدا به این پسورد حساسه
و به سرعت نور جواب میده!
گاهی که حس میکنیم ارتباط قطع شده!
مشکل از مخاطب نیست
دل ما ویروس گرفته
زمان چیز عجیبی است…
میدود جلو میرود و دوست داشتنی ترین آدم های زندگیت را یا کهنه میکند یا عوض !!!
بعضی ها یا تغییر میکنند یا حقیقت درونشان مشخص میشود…
زمان دیر یا زود به تو ثابت می کند که کدامشان ماندنی اند و کدامشان رفتنی …
دعا کنيم زمان بگذرد و دنیا پر شود از آدم های واقعی…
آدم های که نه زمان آنها را عوض میکند نه زمین …
یک دقیقه با خدا
خداوندا “…….!
آرامم ڪن همان گونه ڪه دريا را پس از هرطوفاني آرام ميڪني…
راهنمايم باش ڪه در اين هستي… سردرگم نشوم…
ايمانم راقوي ڪن… ڪه تو را در تنهايي خود گم نڪنم…
” خداوندا “……!
من فراموش ڪارم اگر گاهي يا لحظه اي فراموشت
ڪردم… اي رحمتِ سرشار؛ فراموشم نڪن…
” خداوندا “…..! رهايم مڪن حتي اگر همہ
رهايم کردند…
خداوندا تقديرعزيزانم را انگونه ڪہ صلاح ميداني
رقم بزن . . .
پیری برای جمعی سخن میراند،
لطیفه ای برای حضار تعریف کرد همه دیوانه وار خندیدند.
بعد از لحظه ای او دوباره همان لطیفه را گفت و تعداد کمتری از حضار
خندیدند….
او مجدد لطیفه را تکرار کرد تا اینکه دیگر کسی در جمعیت به آن لطیفه نخندید.
او لبخندی زد و گفت:
وقتی که نمیتوانید بارها و بارها به لطیفه ای یکسان بخندید،
پس چرا بارها و بارها به گریه و افسوس خوردن در مورد مسئله ای مشابه ادامه
میدهید؟
گذشته را فراموش کنید و به جلو نگاه کنید
کاش می شد خویشتن را بشکنیم
یک شب این تندیس تن را بشکنیم
بشکنیم این شیشه صد رنگ را
این تغافل خانه نیرنگ را
آسمان دوستی آبی تر است
شب در این آیینه مهتابی تر است
من نمی گویم کسی بی درد نیست
هر کسی دردی ندارد مرد نیست
لیک می گویم که فصل سوختن
آب را هم می توان آموختن
خنده ها را می توان تقسیم کرد
گریه ها را می توان ترمیم کرد
گر خطر می بارد از این فصل سرد
دوستی را باید اول بیمه کرد
عشق با لبخند مردم زنده است
زندگی هم با تبسم زنده است….
راضـيم…
به هرچی اتفاق افتاد
که اگه خوب بود زندگیمو قشنگ کرد
و اگه بد بود منو ساخت…
مــديونم…
به همه ی آدم های زندگیم
که خوباشون بهترین حسا رو بهم دادن
و بداش بهترین درسا رو…
مــمنونم…
از زندگیم
که بهم یاد داد
همه شبیه حرفاشون نیستن
و همیشه اونطوری که میخوایم پیش نمیره..
گاهی لازم است از زندگی
فاصله بگیری!
و از خودت بپرسی
در بین این همه هیاهوی روزانه
قرار است آخر به چه چیزی برسم؟
یک ساعت تفکر بهتر از هفتاد سال عبادت است.
خدای من…
مرا یادت هست..؟
من همانم که هـــــر بار میشکند عهدش را
بیراه میرود راهش را…
فریب شیطان را میخورد و به بهایی هیچ! میفروشد تـــــمام داشته هایش را ?
من همان بنده ی روسیاه توام?
با دلے مشتاق به برگشتن…
و باز عهد بستن…
توبه مرا بپذیر بخشنده ی بی همتا …
اسمم را از لیست مهربانے هایت خط نزن…
دلم برای آرامش بودنت تنگ شده …
ببخش به رسم همیشه..
من ، به خداوندی تو خوشنودم..
خوب باش….!!
اما به اندازه ی توانت….!!!
منتش را هم روی کسی نگذار…!
خوب بودن یا نبودن،
انتخاب توست…
می توانی باشی یا نباشی…!
اما
اگر انتخابت خوب بودن است
در انتخابت بمان….
ادامه بده….
اما
منتظر نباش برایت کف بزنند…
انتظار تلافی هم نداشته نباش….!!
خیلیها با خوبی ات غریبی می کنند چون بلد نیستن جواب خوبی را بدهند….
یاد نگرفته اند…
می ترسند….!!!
خیلیها هم نه….!
بلدند چکار کنن که تو خوبتر شوی….!!!
اما تو فقط
تا جایی که توانش را داری در راهت بمان….
تقلا نکن بیشتر از خودت باشی…
اگر خوب بودنت را با تقلا حفظ کنی زود خسته می شوی….
می رنجی….
توقع برگشت داری….
همش دلت می خواهد جواب دوست داشتنت…
خواستنت…
مهرت….
لبخندت….
آغوشت….
تلفنت….
چیزی باشد درست اندازه ی مهربانی ات…..!!!
اما
مهربانی که اندازه ندارد….!!!
چیز بی اندازه را هم
که نمی شود پیمانه زد…..
شمرد….
حساب کرد…..!!!
حالا بنشین با خودت فکر کن…!
فکر کن و ببین می توانی
خوب باشی و در خوب بودنت
بی انتظار
بمانی…..
بالا رفتن سن حتمی است….
امــا
اینکه روح تو پیر شود
بستگی به خودت دارد … !
ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺭﺍ ﻭﺭﻕ ﺑﺰﻥ …
ﺍﺳﺘﮑﺎﻥ ﭼﺎﯼ ﺭﺍ
ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺘﯽ ﻧﻔﺲ ﮐﺸﯿﺪﻧﺖ ﺑﻨﻮﺵ …
ﻣﺒﺎﺩﺍ ! ﻣبادا …
ﺯﻧﺪﮔـی ﺭﺍ
ﺩﺳﺖ ﻧﺨﻮﺭﺩﻩ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺮﮒ ﺑﮕﺬﺍﺭﯼ
پایان آدمیزاد
نه از دست دادن معشوق است
نه رفتن یار
نه تنهایی…
هیچکدام پایان آدمی نیست!
آدمی آن هنگام تمام میشود که دلش پیر شود
آدمها مي آيند
گاهي زندگي ات مي شوند
گاهي تنها خاطره ای در ذهنت
آن ها كه زندگي ات ميشوند
چشمانشان
دستانشان
گواهِ بودنشان است
آن ها كه تنها در نقطه ای از ذهنت مي مانند
نقش عاشق پیشه ها را بازی می کنند
می آیند
كه نباشند، که نبينند
تنها خاطره میشوند
گاهي با يادشان ، از سادگیت لبخندی مي زني آن هم تلخ از زهر
گاهي هم يادشان بغضی می شود که بیخ گلویت را قلقلک میدهد
اما تو لبخندت را کنار بگذار
برای کسی که بی تابِ خنده هایِ توست
بی تردید در این دنیا
یک نفر
تو را آنقدر می خواهد
که گویی
قبل از او
هیچکس در قلبِ تو
خانه ای نداشته که نداشته …!!
فروغ فرخزاد گفته است که ؛
در حیرتم از خلقت آب،اگر با درخت همنشین شود، آنرا شکوفا میکند.
اگر با اتش تماس بگیرد، آنرا خاموش میکند.اگر با ناپاکی ها برخورد کند،
آنرا تمیز میکند.
اگر با آرد هم آغوش شود، آنرا اماده طبخ میکند.
اگر با خورشید متفق شود، رنگین کمان ایجاد میشود.
ولی اگر تنها بماند، رفته رفته گنداب میگردد.
دل ما نیز بسان آب است، وقتی با دیگران است زنده و تاثیر پذیر است،و در تنهایی مرده وگرفته است…
“باهم” بودنهایمان را قدر بدانیم
به حباب نگران لب یک رود قسم، و به کوتاهی آن
لحظه شادی که گذشت،
غصه هم میگذرد،
آنچنانی که فقط خاطره ای خواهدماند..
لحظه ها عریانند.
به تن لحظه خود،جامه اندوه مـپوشان هرگز…!!
زندگی ذره كاهیست،
كه كوهش كردیم،
زندگی نام نکویی ست،
كه خارش كردیم،
زندگی نیست بجز نم نم باران بهار،
زندگی نیست بجزدیدن یار
زندگی نیست بجزعشق،
بجزحرف محبت به كسی،
ورنه هرخاروخسی،
زندگی كرده بسی،
زندگی تجربه تلخ فراوان دارد، دوسه تاكوچه وپس
كوچه واندازه یك عمر بیابان دارد.
ما چه کردیم و چه خواهیم کرد در این فرصت کم …
#سهراب