صفحات: << 1 2 3 4 5 ...6 ...7 8 9 10 11 12 ... 31 >>
29ام خرداد 1399«مرغ دلم راهی قم میشود
در حرم امن تو گم میشود
عمه سادات سلام علیک
روح عبادات سلام علیک
کوثر نوری به کویر قمی
آب حیات دل این مردمی
عمه سادات بگو کیستی؟
فاطمه یا زینب ثانیستی؟
از سفر کرب و بلا آمدی؟
یا که به دنبال رضا آمدی؟
من چه کنم شعله داغ تو را
درد و غم شاهچراغ تو را
کاش شبی مست حضورم کنی
باخبر از وقت ظهورم کنی»
سروده زیبای مرحوم محمدرضا آقاسی در وصف فاطمه ثانی(حضرت معصومه سلام الله علیها)
امام رضا (علیه السلام) خواهران فراواني داشت، اما در ميان تمام آنها، حضرت معصومه (سلام الله علیها)با ابعادي متفاوت، سفري را در پيش مي گيرد که همان ويژگي سفر حضرت زينب (سلام الله علیها) را در بردارد.
در آن مرحله از تاريخ، حضرت معصومه (سلام الله علیها) همان رسالتي را به عهده داشت که حضرت زينب (سلام الله علیها) بعد از کربلا و آن همه غربت برعهده ميگيرد.
عصر خلافت بنيعباس است، نجمه طبق وعده صادق آلمحمد (علیه السلام) در انتظار ولادت دختري است، دختري که قرار است خير و برکت مادر و پدر باشد و مونس و همدم غربت برادر.
با توجه به اينکه امام صادق (علیه السلام) پيش از ولادت امام کاظم (علیه السلام) از ولادت دختر ايشان خبر داده بود، اين خاندان بيش از ۴۵ سال در انتظار به دنيا آمدن بانويي والامقام بودند.
مادر که حال فرزند پسرش به اوقات جواني رسيده است، بيش از ديگران انتظار ميکشد، روزها و ساعات و لحظهها ميگذرند و اندک اندک زماني ميرسد که معصومه (سلام الله علیها) قدم به دنيا ميگذارد.
دوراني که به شکفتن فاطمه معصومه (سلام الله علیها) انجاميد، همزمان با امامت امام موسي بن جعفر(علیه السلام) بود که در سال ۱۴۸ به امامت رسيد و ۳۵ سال به امامت پرداخت.
خلفاي بنيعباس در اين دوران آن چنان عرصه را بر امام و شيعيان تنگ کردند که راويان به هنگام روايت نميتوانستند به صراحت از نام حضرت ياد کنند و ناگزير کنيه هاي حضرت مانند ابيابراهيم، ابيالحسن و القاب وي مانند عبد صالح، عالم و… را به کار مي بردند.
هارون، آنگاه که به حکومت رسيد، حضرت را زنداني کرد و گاهي ايشان را آزاد مي کرد و دوباره زنداني مي ساخت، اين وضع تا ۱۴ سال ادامه يافت در چنين زماني، زمان تولد حضرت معصومه(سلام الله علیها) فرا رسيد.
دوران خفقان حاکم بر شيعيان منجر به تقيه اکثر آنها شده بود، به همين دليل تاريخ تولد و وفات بانوان اهلبيت آنطور که بايد منعکس نشد، مشخص نشدن ميلاد معصومه (سلام الله علیها) نيز مانند تاريخ شهادت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) و ديگر بانوان اهلبيت (علیها السلام) به همين دليل بود.
سالهايي که گذشت تاريخ نيز به مظلوميت و حقطلبي خاندان محمد (صلی الله علیه و اله وسلم) شهادت داد، حضرت رضا (علیه السلام) در دوران امامت خويش همچون پدران خود به نشر علوم الهي پرداخت و اين دوران همگام شد با خلافت مامون عباسي.
و سفر… که به گفته امام بيبازگشت بود و رنج دوري برادر که براي خواهر ميماند.
امام رضا (علیه السلام) خواهران فراواني داشت، اما در ميان تمام آنها، حضرت معصومه (سلام الله علیها) با ابعادي متفاوت، سفري را در پيش مي گيرد که همان ويژگي سفر حضرت زينب (سلام الله علیها) را در بردارد.
در آن مرحله از تاريخ، حضرت معصومه(سلام الله علیها) همان رسالتي را به عهده داشت که حضرت زينب (سلام الله علیها) بعد از کربلا و آن همه غربت برعهده ميگيرد.
تاريخ تکرار ميشود و دوباره رنجي بر دل خواهري مينشيند که جز خدا هيچ کسي از عمق آن باخبر نميشود، حضرت زينب (سلام الله علیها) در کربلا عروج و شهادت ديد و تمام زيباييهايي که را ديد گفت و گفت تا نسل به نسل منتقل شود.
حضرت معصومه (سلام الله علیها) نيز راهي سفري شد که افشاگري بر ضد خيانتهاي بنيعباس هدفش بود، تاييد ولايتمداري و ولايتمحوري هم بود، همه اينها بود و يک چيز ديگر هم بود، دلتنگي خواهري که برادرش را دوست داشت.
مگر نه اينکه حضرت زينب تا آخرين لحظه شهادت همراه برادر بود شايد معصومه (سلام الله علیها) نيز ميرفت تا آخرين لحظه در کنار برادرش باشد آخر او زينب امام رضا(علیه السلام) بود.
منبع: موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
خدایا…
بیاموز به من…..
که لحظه ها در گذرند….
بیاموز به من که هیچ حالتی پایدار نیست…..
که می گذرد….اگر در سختی ام…
اگر دلتنگم….
و در تمام این لحظه ها تو در کنار منی….
به من آگاهی بده تا پذیرا باشم هر لحظه ایی را که می گذرد….
و نشانم بده راه را….
تا سهم خود را به انجام برسانم….
از نیروی بی پایانت بی نصیبم مگذار ….
تا بپیمایم راههای دشوار زندگی را که با حضور تو ممکن میشود…..
نگرانی هایم را بدست تو می سپارم…..
و قدم میگذارم در راهی که تو میخوانی ام…..
و هرچه در این مسیر برایم مهیا کرده ای را با آغوش باز می پذیرم….
هر لحظه با یاد تو خواهد گذشت…
چه سخت و چه آسان…
چه تلخ و چه شیرین…
که با حضور تو همه لحظه هایم به عشق مبدل میشوند….
زماني پخته مي شويد كه مي فهميد نيازي نيست به هر چيزي واكنش نشان دهيد يا به هر حرفي جواب دهيد.
??? #نیایش_شبانگاهی
خداوندا..
آرامشم را میان پیچ و خم زندگیی که خود رقم زدم، گم کرده ام
آرامم کن..
راهنمایم باش و ایمانم راقوی کن
که دیگر لحظه ای تو را در خلوت خویش گم نکنم..
خداوندا..
اگر همه ی مردم دنیا هم مرا ، احساسم را ، مهربانیهایم را فراموش و دستانم را رها کردند، تو مثل همیشه کنارم باش و دستانم را به خودم نسپار..
خدایا آنچه از احساسم مانده را به تو میسپارم تا از تنها دارائیم محافظت کنی..
خداوندا دنیایت بیش از حد توان من سرد است و من به تو ، به آغوشت ، به رحمت بی کرانت نیازمندم..
کودکت را در آغوش بگیر
خدایا دوستت دارم..
نگاهت را از من نگیر ای مهربان ❤️
از اینکه مردم را از دست میدی نترس
از این بترس که بخاطر راضی کردن همه،
خودت را از دست بدی
نه اینکه حرفی نباشد،
هست…
خیلی هم هست
اما…
غم که به استخوان برسد،
میشود سکوت…!
صبور باشیم ،
گــــــاهــــی
باید از میـان ِ بدترین
روزهای زندگی عبور کنیم
تا به بهترینهایش برسیم …
الحمدلله که رسیدم…
کلمات ممکن است دروغ بگویند
اما رفتارها همیشه حقیقت را
آشکار می کنند!
و من چقدر از این رفتار ها دیده ام …
خدایا اندکی صبر…
متبرک هستند کسانی که؛
با مهر و ملایمت با دیگران،
سخن میگویند،
از کلمات تلخ روی بر میگردانند
و در کلامشان نشانی از،
نفرت و خشم نیست …
منِ واقعی چیست؟
همان چیزی است که تو هستی
نه آن چیزی که دیگران
از تو می سازند …
“اجتماعى بودن”
با همه صحبت كردن و بگو بخند کردن نيست!
اجتماعى بودن يعنى:
بدونيد كجا و با چه كسى از چه كلام و لفظى استفاده كنيد!
آنچه مهم است،
انسان بودن و ساده بودن نیست،
آنچه مهم است،
صادق بودن است؛
با صداقت آن چیزهای دیگر هم
حاصل خواهد شد .
#آلبر_کامو
بگذارهر ثانیه حالِ توخوب باشد
بگذار رفتنی هابروندوماندنی هابمانند
تولبخندت رابزن انگارنه انگار
حالِ خوبِ خودت رابه هیچ اتفاق و شرایط وشخصی گره نزن
بی واسطه خوب باش بی واسطه شادی کن وبی واسطه بخند
توکه خوب باشی همه چیزخوب می شود باور کن
?رشد یعنی حرکت از اشتباهی به اشتباه کمتر
رشد یک روند تکراری است.
وقتی چیز جدیدی میآموزیم،
از اشتباه “اشتباه” به سمت “درست” حرکت نمیکنیم؛ بلکه از سمت اشتباه به سمت اشتباه کمتر میرویم
و وقتی چیز دیگری میآموزیم، از “اشتباه کمتر” به طرف “اشتباه کمی کمتر” میرویم، و سپس کمتر از آن، و همینطور تا انتها.
ما همیشه در روند نزدیک شدن به واقعیت و برتری هستیم؛ بدون اینکه هرگز به واقعیت و برتری برسیم.
نباید دنبال پاسخ نهایی درست باشیم، بلکه باید اشتباهات خود را کمتر کنیم.
به خودمان فرصت خطا و کاهش خطا بدهیم، هم چنین به دیگران. اگر این خطاها را بپذیریم و دست از کمالطلبی غیرواقع بینانه برداریم، احساس آرامش ناشی از آن، ما را در مقابل چالشها، توانمند خواهد ساخت.
وقتی کاری انجام نمی شه، حتما خیری توش هست.
وقتی مشکل پیش بیاد ، حتما حکمتی داره.
وقتی تو زندگیت ، زمین بخوری حتماً چیزی است که باید یاد بگیری.
وقتی بیمار میشی ، حتماً جلوی یک اتفاق بدتر گرفته شده.
وقتی دیگران بهت بدی می کنند ، حتماً وقتشه که تو خوب بودن خودتو نشون بدی.
وقتی اتفاق بد یا مصیبتی برات پیش میاد ، حتماً داری امتحان پس میدی.
وقتی دلت تنگ میشه ، حتماً وقتشه با خدای خودت تنها باشی.
خدا……