صفحات: 1 ... 16 17 18 ...19 ... 21 ...23 ...24 25 26 ... 31

24ام مهر 1396

نتیجه ی مطلوب !

170 کلمات   موضوعات: کلام بزرگان, تربیتی

 آیت الله بهجت(ره) فرمودند : آقایی به بمبئی رفته بود و دیده بود در یک محله همه شیعه هستند ولی ، نماز نمی خوانند

 به آنان گفت: طوری نیست همان ماهی یک نماز بخوانید کافی است! البته چنین فتوا و دستوری نیاز به جرأت و یقین دارد . لذا همه گفتند : اینکه چیزی نیست ، و ماهی یک نماز خواندند. مدت ها بدین منوال ماهی یک نماز می خواندند تا این که آن آقا به آن ها گفت: هفته ای یک نماز…! مدت ها گذشت تا این که فرمود: شبانه روزی یک نماز…! و کم کم صبح و شام، تا این که نماز های یومیه را با کمال سهولت و بدون هیچ صعوبتی، به آن ها تعلیم نمود و آنان را نمازخوان کرد و نتیجه ی مطلوب و نهایی را گرفت .!. به ایشان گفته شد: چگونه آن ها را در این مدت بی نماز گذاشتی؟ گفت: آن ها خود بی نماز بودند ، من بی نماز نکردم ، من با این روش آن ها را تدریجاً نمازخوان کردم!

[ برگرفته از کتاب زمزم عرفان ، چاپ ششم، 1391 ، ص 120

کلیدواژه ها: بهجت, بی نماز, نماز
توسط نسیم   , در 10:47:08 ب.ظ نظرات
24ام مهر 1396

معرفی حق به زبان حق...

138 کلمات   موضوعات: کلام بزرگان

« سه آیه آخر سوره مبارکه حشر را تلاوت کنید تا ملکه شما شود و اولین اثری که از آن مترتب می شود، پس از مرگ و شب اول قبر است . وقتی که ملکین از طرف پروردگار برای سؤال و جواب می آیند، در جواب «من ربک؟» (خدای تو کیست) بگوئی: «هو الله الذی لا اله الا هو عالم الغیب و الشهادة هو الرحمن الرحیم * هو الله الذی لا اله الا هو الملک القدوس السلام المؤمن المهیمن العزیز الجبار المتکبر سبحان الله عما یشرکون * هو الله الخالق البارئ المصور له الاسماء الحسنی یسبح له ما فی السماوات و الارض و هو العزیز الحکیم » وقتی این طور پاسخ بگویی ملائکه الهی مبهوت و متحیر می شوند، چون این معرفی حق است به زبان حق، نه معرفی حق به زبان خلق .»

 آیت الله نصرالله شاه آبادی، برنامه رادیویی سیمای فرزانگان، سال 1365

کلیدواژه ها: حق, سوره حشر, شب اول قبر
توسط نسیم   , در 10:45:00 ب.ظ نظرات
24ام مهر 1396

ويژگيهاي قرآن...

322 کلمات   موضوعات: خطبه ها

امام علی علیه السلام:

 آگاه باشيد! 

 همانا اين قرآن پنددهنده اي است كه نمي فريبد

 و هدايت كننده اي است كه گمراه نمي سازد 

 و سخنگويي كه هرگز دروغ نمي گويد. 

 كسي با قرآن همنشين نشد مگر آنكه بر او افزود يا از او كاست، افزودن در هدايت و كاهش از كوردلي و گمراهي.

 آگاه باشيد كسي با داشتن قرآن، نيازي ندارد و بدون قرآن بي نياز نخواهد بود،

پس درمان خود را از قرآن بخواهيد و در سختيها از قرآن ياري بطلبيد كه در قرآن درمان بزرگترين بيماريها يعني كفر و نفاق و سركشي و گمراهي است

 پس به وسيله قرآن خواسته هاي خود را از خدا بخواهيد و با دوستي قرآن بخدا روي آوريد و به وسيله قرآن از خلق خدا چيزي نخواهيد زيرا وسيله اي براي تقرب بندگان بخدا بهتر از قرآن وجود ندارد.

 آگاه باشيد كه شفاعت قرآن پذيرفته شده و سخنش تصديق مي گردد آن كس كه در قيامت قرآن شفاعتش كند بخشوده مي شود و آن كس كه قرآن از او شكايت كند محكوم است

 در روز قيامت ندا دهنده اي بانگ مي زند كه: (آگاه باشيد امروز هر كس گرفتار بذري است كه كاشته و عملي است كه انجام داده، جز اعمال منطبق با قرآن.)

 پس شما در شمار عمل كنندگان به قرآن باشيد از قرآن پيروي كنيد با قرآن خدا را بشناسيد و خويشتن را با قرآن اندرز دهيد و راي و نظر خود را برابر قرآن متهم كنيد و خواسته هاي خود را با قرآن نادرست بشماريد.

 همانا خداوند سبحان! كسي را به چيزي چون قرآن پند نداده است كه قرآن ريسمان استوار خدا و وسيله ايمني بخش است

 در قرآن بهار دل و چشمه هاي دانش است

 براي قلب جلائي جز قرآن نتوان يافت، بخصوص در جامعه اي كه بيدار دلان در گذشته و غافلان و تغافل كنندگان حضور دارند. پس هرجا كار نيكي ديديد ياري كنيد و هرگاه چيز بد و ناروايي مشاهده كرديد دوري گزینید.

قسمتی از خطبه 176 نهج البلاغه

توسط نسیم   , در 08:14:00 ق.ظ نظرات
23ام مهر 1396

من و نمازهایم....

309 کلمات   موضوعات: بدون شرح

سه رکعت نماز مغرب می خوانم ، قربه الی الله ، اللاااااااااااااااااااهُ اکبر!!!

بسم الله الرحمن الرحیم! الحمدلله رب العالمین..( یادم باشه کتاب جامعه شناسی ام رو بردارم ، فردا باید حتما نصفش رو بخونم ) … اهدنا الصراط المستقیم صراط … (بابا یکی زیر غذا رو کم کنه ، سوووخت!)  غیر المغضوب علیهم و لا الضااااالّین ( ای وای من ! به مامانم نگفتم شلوار مشکی ام رو بندازه توی لباسشویی ) … قل هو الله احد الله … ( آره! سه تا دیگه اش مونده ، وای دیدی یادم رفت مقوا بخرم برا روزنامه دیواری! ) …لم یلد و لم یولد و لم یکن له کفوا احد ( می خوام بیام پیشت … جاده چه همواره !!!! آهای … خاک بر سرت ! حواست رو جمع کن ، سر نمازیا فلان فلان شده! ) …بحول الله و قوته ….. بسم الله الرحمن الرحیم ( آخی نازی! چقدر دلم برا هلیا کوچولو تنگ شده ، یادم باشه بعد نماز یه زنگ بهش بزنم !) …ایاک نعبد و ایاک نستعین … ( نمازم که تموم شد باید یه بوگیر توی کفشم بندازم ، خیلی بو گرفته ) … الحمدلله اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک … (ناخن هاتو نگاه تو رو خدا!!! میمیری یه سوهان بکشی؟ ) … یا حیُ یا قیوم … سبحان الله و الحمدلله و لا اله… (صدای آهنگ چه فیلمی بود؟ خواننده اش آشناست ، اسمش چی بود؟!!!) … سبحان ربی العلی و بحمده … ( نکنه فیلمی که دیروز تبلیغ می کرد شروع شده ، بذار ببینم ، آخ آخ ساعت هشته ، فکر کنم شروع شده ، بهتره زودتر نمازمو تموم کنم برسم به فیلم ) المدلله اشد ان لاالاله وحد شریک له و اشد ان محمد عبد رسوله اللهم صل علی محمد و آل ممد … السلام علیکم و رحمه و برکااااته… ( با سرعت نور به سمت تلویزیون دویدم ، تازه فیلم شروع شده بود ، از ته دل گفتم آخییش ! به موقع رسیدم )

بنده ی من! وقتی تو به نماز می ایستی آنچنان گوش فرا می دهم که انگار همین یک بنده را دارم اما تو در نماز آنچنان هستی که انگار صدها خدا داری…

کلیدواژه ها: نماز
توسط نسیم   , در 09:11:00 ب.ظ نظرات
23ام مهر 1396

اندکی تامل...

144 کلمات   موضوعات: حرف حساب, اخلاق, تربیتی

به هنگام بازدید از یک بیمارستان روانى، از روان‌ پزشک پرسیدم: شما چطور می‌فهمید که یک بیمار روانى به بسترى شدن در بیمارستان نیاز دارد یا نه؟

روان‌ پزشک گفت: ما وان حمام را پر از آب می‌کنیم و یک قاشق چایخورى، یک فنجان و یک سطل جلوى بیمار می‌گذاریم و از او می‌خواهیم که وان را خالى کند. من گفتم: آهان فهمیدم. آدم عادى باید سطل را بردارد چون بزرگ‌تر است.

روان‌ پزشک گفت: نه، آدم عادى درپوش زیر آب وان را بر می‌دارد.
 نتیجه:

۱- راه حل همیشه در گزینه های پیشنهادی نیست.

۲- در حل مشکل و در هنگام تصمیم گیری هدفمان یادمان نرود . در حکایت فوق هدف خالی کردن آب وان است نه استفاده از ابزار پیشنهادی.

٣- راه حل همیشه جلوی چشم نیست. مغز ما یک دینام هزار ولتی است که متاسفانه اکثرمان بیش از یک لامپ از آن استفاده نمی کنیم.

کلیدواژه ها: بیمارستان, مغز, پزشک, چشم
توسط نسیم   , در 09:06:00 ب.ظ نظرات
23ام مهر 1396

کار سخت...

136 کلمات   موضوعات: حرف حساب, تربیتی

 لزوم عادت دادن فرزندان بزرگتر از هفت سال، به سختی و کارهای سخت 

وقتی زندگی دکتر حسابی رو نگاه می کنید، میبینید بیشتر از اینکه درس خوانده باشد،کار سخت انجام داده. 

▪️گاهی اوقات مجبور بودند غذای خودشون رو از باقی مانده غذای دیگران که دم در می گذارند، بردارند.

▪️در اثر شدت فقر، مادرش مجبور میشود بچه هایش را یک مدرسه مسیحی بگذارد ، بعد نگران میشود که مبادا بچه هایش دین و معنویت خودشان را از دست بدهند، مجبور میشود این مادر خودش شبها بهشان قرآن و متون دینی  را آموزش بدهد تا اینها دینشان را از دست ندهند، درحالیکه دارند تعلیمات مسیحی می بینند.

▪️بعنوان یک مهندس در کشورهای غریب جهادگرانه کار میکند و بعد در کنار کارش، فیزیک میخواند.

▪️این طور نیست که شما بچه ای را فقط بگذاری درس بخواند، به جایی برسد….

کلیدواژه ها: حسابی, دکتر, قرآن, کار سخت
توسط نسیم   , در 08:17:00 ب.ظ نظرات
22ام مهر 1396

قناعت...

229 کلمات   موضوعات: اخلاق, تربیتی

​باید پذیرفت که در برخی از زندگی‌ها قناعت، مفهوم غریبه‌ای شده و در برخی از زندگی‌ها هم توقعات به قدری بالا رفته که قناعت که گنج تمام ناشدنی است، از معنای حقیقی خود فاصله گرفته است.

نیازهای کاذب در زندگی‌ها رسوخ کرده؛ نیازهایی که عدم پاسخ‌گویی به آن‌ها هیچ اتفاقی را در زندگی تولید نمی‌کند: 

امسال باید مبلمان خانه‌ام را نو کنم. پردۀ آن چنانی باید در خانه نصب کنم. تلویزیونlcd باید در خانه بیاورم. تلفن همراهم باید آن چنان باشد. در مهمانی‌های ویژه؛ مثل عروسی نباید لباس تکراری بپوشم. مدل ماشینم را باید بالا ببرم. در مهمانی‌هایم باید چند نوع غذا باشد. دکوراسیون خانه‌ام باید به روز باشد و … . 

این‌ها همه نیازهای کاذبی است که اگر در خانه‌ نباشد، هیچ اتفاق خاصی نمی‌افتد و در شب اول قبر هم کسی نخواهد پرسید که چرا دنبال این‌ها نرفتی؛ اما حالا که تبدیل شده به نیاز، من برای به دست آوردن آن دیگر شب و روز نمی‌شناسم و اگر آن را به دست نیاورم احساس کمبود می‌کنم.

وقتی این نیازها در عرصۀ چشم و هم‌چشمی بیفتد، عطش انسان برای به دست آوردن آن دوصد چندان می‌شود. تأمین پول برای پاسخ‌گویی به این نیازها لازمه‌هایی دارد؛ مثل این که پدر باید دو شیفته کار کند و مادر هم باید شاغل شود؛ این هم یعنی کم‌گذاشتن از وقت تربیت فرزند و پرداختن به نیازهای کاذب.

[کتاب منِ دیگرِ ما]

استاد عباسی

توسط نسیم   , در 11:01:00 ب.ظ نظرات
22ام مهر 1396

 سفینة النجاة...

378 کلمات   موضوعات: آرامش قرآنی, اخلاق, تربیتی

 خدا به حضرت نوح اجازه داد فقط «خانواده‌ی ایمانی» رو ‌سوار کشتی کنه.

 فقط «اهل ایمان».

 هر کس که «اهل» بود رو سوار کُنه،

 ولی هر کس «نا اهل» بود رو حق نداشت سوارِ کشتی کنه..

 حتّی نوح اجازه نداشت همسر و پسرِ کافرش رو سوار کشتی کنه.

فقط «اهلِ ایمان».

 قُلْنَا احْمِلْ فِیهَا مِن کُلٍّ زَوْجَیْنِ اثْنَیْنِ وَ أَهْلَکَ إِلَّا مَن سَبَقَ عَلَیْهِ الْقَوْلُ وَ مَنْ آمَنَ (هود/۴۰)  

به نوح گفتیم: «از هر یک از انواعِ حیوانات، یک جفت در کشتی سوار کن. و همچنین خانواده ات را، مگر کسانی که قبلاً وعده هلاکشان داده شده (همسر و فرزند کافرت)؛و همچنین مؤمنان را!»

 دقّت کنیم:

 «قُلْنَا احْمِلْ فِیهَا… أَهْلَکَ… وَ مَنْ آمَنَ».

 فقط اونهایی که «اهل» باشن، و فقط اونهایی که «مومن» باشن.

 حتّی تو سوره مومنون می‌فرماید که به نوح گفتیم درباره «ظالمین» اصلاً حرفی نزن:

وَ لَا تُخَاطِبْنِی فِی الَّذِینَ ظَلَمُوا إِنَّهُم مُّغْرَقُونَ (مومنون/۲۷)  

 ای نوح! اصلاً درباره ستمگران با من سخن مگو، که آنان همگی غرق خواهند شد.

 حالا ما از این آیات چه درسی باید بگیریم؟

 در این فتنه‌های آخرالزمان، که امواج سهمگینش داره همه رو غرق میکنه، و به صغیر و کبیر???? هم رحمی نمیکنه، ما باید به یه کشتیِ نجات پناه ببریم،و کدوم کشتی بهتر از کشتی نجاتِ امام حسین، که پیغمبر اکرم (ص) فرمود بر روی عرش خدا نوشته شده است:

 ️إنَّ الحُسَينَ مِصباحُ الهُدى وَ سَفينَةُ النَّجاةِ.

حسین چراغ هدایت، و کشتیِ نجات است.

امّا یادمون باشه که برای سوار شدن به این کشتی، باید «اهل» شد..

 باید «ایمان» داشت. چون امام حسین (ع) هم مثل نوح، از بالای عرشه، از خانوادۀ ایمانی‌اش دستگیری میکنه، از اونهایی که «اهل» هستند.

 باید خودمون رو به حوالیِ کشتی نجاتِ امام حسین برسونیم، و با «توبه و عمل صالح»، خودمون رو جزو «خانواده ایمانی» ثبت کنیم، تا ارباب از ما هم دستگیری کنه:

 چون خداوند به ارباب شهیدان، فقط اجازۀ  نجاتِ خانواده ایمانی‌اش رو داده:

 «قُلْنَا احْمِلْ فِیهَا… أَهْلَکَ… وَ مَنْ آمَنَ»

 و مراقب باشیم به سرنوشت پسر نوح دچار نشیم،که گفت من به کوه بلندی پناه می‌برم و نجات پیدا میکنم. امّا قرآن می‌فرماید:

 وَ حَالَ بَیْنَهُمَا الْمَوْجُ فَکَانَ مِنَ الْمُغْرَقِینَ (هود/۴۳)   موج بین او و پدرش جدائی انداخت، و او در زمره غرق شدگان قرار گرفت!

حواسمون باشه!

 «امواج گناه»، بین ما و امام حسین جدایی نندازه…

توسط نسیم   , در 10:58:00 ب.ظ نظرات
21ام مهر 1396

برنامه ترک گناه....

1526 کلمات   موضوعات: تربیتی

بسم الله الرحمن الرحیم

ما در زمانه ای زندگی میکنیم که اکتفا به دینداری سنتی و حداقلی دیگه جواب نمیده.

امتحانات مختلف الهی در آخرالزمان موجب شده که انسان ها انواع مختلف و جدیدی از گناهان رو تجربه کنن. در این بین، مومنین در معرض آسیب های بیشتری قرار گرفتن.خصوصا با ورود شبکه های اجتماعی و دسترسی راحت تر به کانال های شبهات و تصاویر مستهجن و ارتباط گسترده با جنس مخالف و..

یه برنامه ی جامع و کامل برای مبارزه با هوای نفس و ترک گناهان نیاز ضروری هست.

همچنین پدر و مادر ها برای آینده ی بچه هاشون نیاز شدیدی به یه برنامه ی خوب دارن.

برای شروع یه برنامه ی خوب ترک گناه باید بریم سراغ دین، ببینیم اهل بیت علیهم السلام، شروع این برنامه رو چه چیزی اعلام فرمودن.

 امام صادق علیه السلام در کلام شریفی، شروع بندگی عالی رو اینطور میفرمایند:

وتفسیر العبودیّة بذل الکلّ، وسبب ذلک منع النّفس عمّا تهوی، وحملها علی ما تکره، ومفتاح ذلک ترک الرّاحة وحبّ العزلة…

 حضرت میفرمایند: شروع عبودیت و کلید در ورودی عبد شدن، “ترک راحتی” هست.

پس نقطه ی آغاز حرکت ما، مبارزه با راحت طلبی خواهد بود…

برای شروع برنامه ترک گناه لازمه که ۴ تا بحث بسیار ریشه ای و مهم رو با هم مرور کنیم.

 توجه به این ۴ موضوع، میتونه کمک زیادی به “قدرت پیدا کردن در ترک گناه” بکنه.

۱ - اصلاح نگاه در “توجه به رنج” هست.

۲- نگاه به اتفاقات زندگی به عنوان “تمرینات و امتحانات الهی”

۳ - دقت مداوم و همیشگی در “مبارزه با هوای نفس”

۴ - اطاعت از دستور “برای عبد خداوند متعال شدن".

در ادامه مختصری از این ۴ موضوع رو تقدیم میکنیم.

تا زمانی که نگاهمون به زندگی غلط باشه، ترک گناه، یه کار خیلی سخت خواهد بود.

و اینکه ترک گناه صرفا با توبه انجام نمیشه.

تا حالا قطعا بارها توبه کردیم اما بازم سراغ گناه رفتیم.

علتش اینه که “برنامه ای برای زندگی بعد از گناه نداریم".

توبه کردی؟

دستت درد نکنه!

اما حالا چه برنامه ای برای رشدت در نظر داری؟!

هیچی؟!

اونوقت میخوای هوای نفس و شیطان دست از سرت بردارن؟! نه عزیزم . این راهش نیست.

با اصلاح نگاهتون، دینداری رو برای خودتون فوق العاده شیرین کنید..

تحمل رنج:

ما در دنیایی زندگی میکنیم که چه بخوایم و چه نخوایم چه خوشمون بیاد و چه خوشمون نیاد، رنج خواهیم کشید.

تحمل رنج یه اتفاق اجتناب ناپذیر هست و ما اگه میخوایم در ترک گناه موفق باشیم “باید به استقبال برخی رنج ها بریم".

ممکنه در ابتدا، هوای نفسمون خوشش نیاد که از رنج صحبت کنیم

ما باید این موضوع رو برای خودمون برای همیشه حلش کنیم.

اینو داشته باشید: اگه ما با اختیار خودمون به استقبال برخی رنج ها نریم، روزگار اون رنج ها رو به زور به ما خواهد داد.

به قول معروف، روزگار با یخ و ترشی اون رنج ها رو بهمون میده! و اونوقت باید “یه رنج تلخ” رو بچشیم. مثلا اگه کسی رنج ترک گناه رو نپذیرفت، باید رنج سرکوفت های دیگران و عذاب وجدان های خودش رو تحمل کنه.

باید رنج دشمنی همه ی موجودات عالم باهاش رو تحمل کنه.

باید رنج دوری از خدا رو تحمل کنه و…

زندگیش کاملا سیاه و دردناک خواهد شد.

 یه بار برای همیشه موضوع رنج رو حلش کن. به خودت بگو که من باید بعضی رنج ها رو تحمل کنم. باید برای اینکه محبوب مولا بشم، رنج های ابتدایی دنیا رو تحمل کنم.

خود خداوند متعال، بعد از یه مدت، زندگیت رو غرق نورانیت و لذت خواهد کرد.

نترس خدا ، زیاد بهت رنج نمیده. اجازه نمیده زیاد رنج بکشی.

آقا حله؟

اگه حل نیست با تفکر برای خودت حلش کن.

خوب بشین با هوای نفست صحبت کن. 

بهش بگو “از بعضی از لذت ها بگذر". بی خیال شو.

قرار نیست هر لذتی که اومد سریع تجربش کنی!!!

با توکل بر خدا و نشاط، مبارزه با نفست رو ادامه بده. 

بعد از یه مدت قدرت زیادی برای ترک گناه پیدا خواهی کرد.

بعد از ترک گناه هم به “لذت بندگی” میرسی…

ما دو نوع رنج داریم"رنج خوب و رنج بد”

 اون رنج هایی که انسان میکشه و باعث رشدش هست، میشه رنج خوب!

اون رنج هایی که انسان تحمل میکنه اما باعث خفت و خواری و عذابشه، میشه رنج بد!

نکته ی جالب اینه که اگه انسان از رنج های خوب فرار کنه، به رنج های بد وبدبختی گرفتار میشه

این حرفا رو به هوای نفست بگو تا حساب کار دستش بیاد!

راهبرد رنج : 

عدم غفلت از رنج

وقتی انسان تلخی های وجودش، تلخی های سرنوشت خودش و تلخی های دنیای خودش رو ببینه، ممکنه دنیا براش غیر قابل تحمل و سخته بشه، 

یا زندگی براش بی روح و بی فروغ و بی هیجان بشه!

خب حالا این انسان باید چیکار کنه؟

 باید تلخی ها رو فراموش کنه؟ 

مثلا مرگ و بیماری و پیری رو از یاد ببره؟

خیر! 

 غفلت از تلخی ها، انسان رو نابود میکنه. 

 متاسفانه بسیاری از برنامه های تلویزیونی و ماهواره ای و بازی های رایانه ای و سرگرمی های مختلف، تلاش میکنن تا انسان ها رو از توجه به واقعیت های دنیا غافل کنن. اگه کسی میخواد دچار غفلت از رنج ها نشه باید تا میتونه از این برنامه ها و سرگرمی ها دوری کنه.یه مثالی هست که گفته میشه مثلا فلانی سرش رو مثل کبک کرده توی برف تا هیچ کس اون رو نبینه!

غفلت از رنج ها هم همینه. اگه انسانی بیماری خاصی داشته باشه باید بره اون رو درمان کنه، نه اینکه مدام مسکن مصرف کنه تا درد رو متوجه نشه!

بسیاری از غفلت ها باعث میشن که فرصت های طلایی زندگی انسان از بین بره و دیگه قابل جبران نباشه. مثلا پدر و مادری که فرصت دارن فرزندشون رو از هفت تا چهارده سالگی به خوبی تربیت کنن، از رنج تربیت فرزندشون غفلت میکنن،همین باعث میشه که بعد از سن چهارده سالگی فرزندشون بی تربیت بار بیاد و تا آخر عمر این پدر و مادر باید سختی بکشن. در حالی که میتونستن از این فرصت طلایی برای رشد فرزندشون استفاده کنن.

غفلت از رنج ها، باعث افزایش رنج های ما میشه و هیچ انسان عاقلی حاضر نمیشه که بی جهت رنج های خودش رو زیادتر کنه.

انسان باید دلش از این سرگرمی های غفلت آور بگیره. 

چرا؟ 

چون روح انسان، شیرینی طلب و لذت طلب هست؛

اگه یه مدتی دلمون از این دنیا بگیره، وضعیتمون کم کم بهتر میشه.

 این رو هم باید بدونیم که همۀ مردم در حال رنج کشیدن هستند. اگه کسی لبخند بزنه، به این دلیل نیست که رنج کمتری داره؛ شاید صبورتر هست، شاید حفظ ظاهر میکنه، یا شاید فهمیده تر هست. 

به هر حال باید تکلیف خودمان را با رنج مشخص کنیم. این فرار کردن هم در بیشتر موارد ارتباطی به کم بودن ایمان ندارد. 

ممکن است کسی به بعضی از دین گریزها بگه: «ایمان داشته باش!» 

در حالی که اون ایمان داره، اما اهل تحمل رنج نیست. 

او ایمان داره، اما به او خبر اشتباه داده اند و خیال میکنه که میتونه رنج نکشه و راهی برای فرار از رنج وجود دارد..

“نمونه هایی از رنج خوب و بد":

ما برای اینکه بتونیم مقابل هوای نفسمون بایستیم و گناه نکنیم باید نگاهمون رو به رنج تغییر بدیم. 

ما دو نوع رنج داریم:  ” رنج خوب و رنج بد”

  اون رنج هایی که انسان میکشه و باعث رشدش هست، میشه رنج خوب!

مثل رنج خوش اخلاقی با پدر و مادر و…

 اون رنج هایی که انسان تحمل میکنه اما باعث خفت و خواری و عذابش هست، میشه رنج بد!

مثل رنج بد اخلاقی و حسادت و خساست و…

 نکته ی جالب ماجرا اینه که اگه انسان از رنج های خوب فرار کنه، به رنج های بد گرفتار میشه

کسی که از رنج “کسب رزق و روزی حلال” فرار کنه و تنبلی کنه قطعا به رنج دزدی کردن و بی آبرو شدن و زندان و… گرفتار میشه. 

اولی یه رنج خوب بود. دومی یه رنج بد.

 هر وقت آدم از رنج خوبی فرار کنه، گرفتار یه رنج بد میشه.

 کسی که از رنج “حجاب” داشتن فرار کنه، دچار رنج بی حرمتی میشه. بهش تیکه میندازن، نگاه مردان دیگه بهش مثل یه دستمال استفاده شده هست و…

 کسی که از رنج “ورزش کردن” و غذاهای خوب تهیه کردن فرار کنه ، دچار رنج بیماری های مختلف میشه. دیابت و چاقی و فشار خون و….

 کسی که از رنج “ادب داشتن” فرار کنه، دچار رنج بی ارزش شدن مقابل بقیه میشه. کسی که از رنج “تربیت فرزند” فرار کنه، گرفتار رنج بچه های بد میشه که بعدا روزی صد بار آرزوی مرگ خواهد کرد… به طور کلی، کسی که از رنج کارای خوب فرار کنه، به رنج کارهای بد گرفتار خواهد شد…

این حرفا رو به هوای نفست بگو تا حساب کار دستش بیاد!

تا حالا اینطوری با هوای نفست گفتگو کردی؟

‍ ‍ عزیز وخوب خدا؛

رنجی بکش که رشد کنی و به اوج برسی

اگه همسر بدخلقی داری بساز!

اگر بیماری سختی داری تحمل کن!

اگر ارتباط حرامی داری رنج قطع این وابستگی رو تحمل کن !

اگر خواستگار نداری ونیاز به همسر داری!

وهزاران رنج خوب دیگه….   

سخته اما تحمل کن و نورانی شو ،رشد کن ،وعبد خدا بشو ….

گرفتار رنج های بد مثل؛ خیانت ، کفر گویی و ناشکری و….نشو

برای خدا این تحمل تو ارزش داره 

یه جایی دستتو میگیره که باورت نمیشه

لذت های واقعی زیادی بهت میده 

باورش کن…

توسط نسیم   , در 11:04:55 ب.ظ نظرات
21ام مهر 1396

قلب من خانۀ خداست …

85 کلمات   موضوعات: آرامش قرآنی

​ ممکن است گاهی گریه کنم ولی هیچگاه در تنهایی گریه

نمی‌کنم

خداوند اینجاست

اشکهای مرا پاک می‌کند، چون…

قلب من خانۀ خداست …

ممکن است گاهی بیفتم و بلغزم

اما هرگز در سقوط تنها نمی‌مانم

خداوند هست و مرا بلند می‌کند، چون…

قلب من خانۀ خداست …

شاید گاهی رنج بکشم

اما هرگز در این رنج کشیدن تنها نمی‌مانم

پروردگار مرا از رنج‌ها رها می‌کند، چون…

 قلب من خانۀ خداست …

خوشحالم برای اینکه می‌دانم هرگز تنها نیستم

خداوند همواره با من است، چون …

 قلب من خانۀ خداست …

توسط نسیم   , در 10:40:27 ب.ظ نظرات
21ام مهر 1396

پرهیز از گناه...

196 کلمات   موضوعات: کلام رهبرم

​‍ مقام معظم رهبری حفظه الله

پرهیز از گناه

پرهیز از گناه، اساسی‌ترین کارها است. اوّلین توصیه‌ی این کسانی که در راه‌های سلوکی حرکت میکردند و ما ارادت به اینها داشتیم و علاقه‌مند [اینها بودیم]، به جوانها و ما -که آن‌وقت جوان بودیم- همین بود که می گفتند سعی کنید از گناه اجتناب کنید. 

اگر انسان مبتلای به گناه شد، این گناه موجب می شود که انسان لزوم طاعت را هم از دست بدهد؛ یعنی ملازم با طاعت الهی هم نباشد؛ توفیقات از انسان گرفته می شود؛ این را در نظر داشته باشید. 

نماز اوّل وقت، نماز با توجّه و با حضور قلب، تلاوت قرآن، اُنس با دعا و زیارت، اینها آن چیزهایی است که برای شما برادران عزیز، خواهران عزیز، جوانهای عزیز من لازم است؛ اینها را بایستی در نظر بگیرید. آن‌وقت ان‌شاءالله به برکت درس خوبی که خواهید خواند و به برکت تقوا و پرهیزکاری‌ای که ان‌شاءالله رعایت خواهید کرد و به برکت این ذهنهای جوّال و فعّالی که شما دارید و امروز ما نمونه‌هایی از آن را مشاهده کردیم، جامعه‌ی علمی‌ - مذهبی ما که اسمش روحانیّت است، فردای بمراتب بهتری از امروز ان‌شاءالله خواهد داشت.

بیانات رهبری در دیدار طلاب حوزه‌های علمیه استان تهران96/6/6

کلیدواژه ها: رهبر, مقام معظم, پرهیز, گناه
توسط نسیم   , در 10:46:00 ق.ظ نظرات
18ام مهر 1396

چگونه میشود با یک قطره اشک روضه همه گناهان بخشیده شود؟

519 کلمات   موضوعات: کلام بزرگان

​ 

 ماجرای تشرف علامه بحرالعلوم به محضر ولی عصر (ارواحنا فداه)

سيد بحرالعلوم (اعلی الله مقامه) به قصد تشرف به سامرا تنها براه افتاد.در بين راه راجع به اين مساله، كه گريه بر امام حسين (سلام الله علیه) گناهان را مى آمرزد، فكر مى كرد.همان وقت متوجه شد كه شخص عربى كه سوار بر اسب است به او رسيد و سلام كرد. بعدپرسيد: جناب سيد درباره چه چيز به فكر فرورفته اى؟ و در چه انديشه اى؟ اگر مساله علمى است بفرماييد شايد من هم اهل باشم؟

 سيد بحرالعلوم فرمود: در اين باره فكر مى كنم كه چطور مى شود خداى تعالى اين همه ثواب به زائرين و گريه كنندگان بر حضرت سيدالشهداء (سلام الله علیه) مى دهد، مثلا در هر قدمى كه در راه زيارت برمى دارد، ثواب يك حج و يك عمره در نامه عملش نوشته مى شود و براى يك قطره اشك تمام گناهان صغيره و كبيره اش آمرزيده مى شود؟

آن سوار عرب فرمود: تعجب نكن! من براى شما مثالى مى آورم تا مشكل حل شود. سلطانى به همراه درباريان خود به شكار مى رفت. در شكارگاه از همراهيانش دور افتاد و به سختى فوق العاده اى افتاد و بسيار گرسنه شد.خيمه اى را ديد و وارد آن خيمه شد، در آن سياه چادر پيرزنى را با پسرش ديد، آنان در گوشه خيمه عنيزه اى (بز شيرده) داشتند  و از راه مصرف شير اين بز، زندگى خود را مى گرداندند.وقتى سلطان وارد شد، او را نشناختند، ولى به خاطر پذيرايى از مهمان، آن بز را سربريده و كباب كردند، زيرا چيز ديگرى براى پذيرايى نداشتند، سلطان شب را همان جا خوابيد و روز بعد، از ايشان جدا شد و به هر طورى كه بود خود را به درباريان رسانيد و جريان را براى اطرافيان نقل كرد.در نهايت از ايشان سؤال كرد: اگر بخواهم پاداش ميهمان نوازى پيرزن و فرزندش راداده باشم، چه عملى بايد انجام بدهم؟ 

- يكى از حضار گفت: به او صد گوسفند بدهيد.

- ديگرى كه از وزراء بود، گفت: صد گوسفند و صد اشرفى بدهيد.

- يكى ديگر گفت: فلان مزرعه را به ايشان بدهيد.

سلطان گفت: هر چه بدهم كم است، زيرا اگر سلطنت و تاج و تختم را هم بدهم آن وقت مقابله به مثل كرده ام، چون آنها هر چه را كه داشتند به من دادند، من هم بايد هرچه را كه دارم به ايشان بدهم تا سر به سر شود.

 بعد سوار عرب به سيد فرمود: حالا جناب بحرالعلوم، حضرت سيدالشهداء (سلام الله علیه) هرچه از مال و منال و اهل و عيال و پسر و برادر و دختر و خواهر و سر و پيكر داشت همه را در راه خدا داد.

پس اگر خداوند به زائرين و گريه كنندگان آن همه اجر و ثواب بدهد، نبايد تعجب نمود، چون خدا كه خدائيش را نمى تواند به سيدالشهداء (سلام الله علیه) بدهد، پس هر كارى كه مى تواند انجام مى دهد، 

يعنى باصرف نظر از مقامات عالى خودش، به زوار و گريه كنندگان آن حضرت، درجاتى عنايت مى كند، در عين حال اينها را جزاى كامل براى فداكارى آن حضرت نمى داند.

چون شخص عرب اين مطالب را فرمود, از نظر سيد بحرالعلوم غايب شد.

 منبع:‌ العبقرى الحسان، ج۱، ص۱۱۹.

توسط نسیم   , در 08:59:00 ب.ظ 1 نظر »
18ام مهر 1396

پیازای گندیده وجودتون رو دور بندازین....

100 کلمات   موضوعات: اخلاق, تربیتی

یک پیاز را به مدت یک هفته به همراه داشته باشین 

صبح ها به محل کارتان ببرید

ظهر با دوستانتان که نهار میل می کنید در جیب کتتان

عصرها برای صرف عصرانه توی کیفتان

و غروبها هنگام پیاده روی در دست تان 

آخر شبها هم زیر بالشتِ سرتان بگذارید

چیزی نیست !

فقط یک هفتهِ ناقابل است 

بعداز گذشت این چند روز 

شاهد بوی ناخوشایند و نامطلوبی میشوید
مراقب بعضی حرفها 

بعضی رفتارها باشیم 

گاهی رفتارای نامعقول ما مثل همین پیاز گندیده است

بد بو و ناشایسته

هرچی تکرارشون کنیم بوی نامطلوبش فقط بیشتر میشه 

پیازای گندیده وجودتون رو دور بندازین

کلیدواژه ها: جیب, رفتار, عصر, نامعقول, پیاز
توسط نسیم   , در 08:54:00 ب.ظ نظرات
18ام مهر 1396

برنامه ریزی...

99 کلمات   موضوعات: حرف حساب

​﴿وَ لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَكُمُ الَّتِي جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ قِياماً وَ ارْزُقُوهُمْ فِيها وَ اكْسُوهُمْ وَ قُولُوا لَهُمْ قَوْلًا مَعْرُوفاً﴾

و اموالی كه خداوند آن را وسيله ‏ى برپائى زندگى شما قرار داده است ، در اختیار سفيهان ندهید ! و از آن به آنها خوراک و پوشاک بدهيد و با آنها نیکو سخن بگوييد.

(نساء/۵)

پیام آیه : 

⊙ کسانی كه توان #برنامه_ریزی کلان اقتصادی را ندارند ، نباید #مدیریت اموال عمومى و #بیت_المال  را در اختیارشان قرار داد ، زيرا مال و #ثروت_ملی , باعث مقاومت و #ايستادگي_ملت است و سپردن هرگونه مقام و مسئوليتِ مالى به اين افراد، #خيانت به جامعه است‏ !

توسط نسیم   , در 08:52:00 ب.ظ نظرات
18ام مهر 1396

دلگرمی...

94 کلمات   موضوعات: خودمونی

همیشه مقداری دلگرمی داخل جیبت باشد..

که اگر ناگهان در خیابان

یا در گوشه یک رستوران،

یا حتی در کنج دیوار خانه‌ای،

سرمای ناامیدی چشمت را گرفت؛

یا بغضی دهانت را تلخ کرد!

دلگرمیت را از جیب در بیاوری…

آن را با عشق ببخشی…

تا آرام آرام شیرینی‌اش در وجود دیگری بپیچد!

دلگرمی همیشه باید باشد!

و … وای به تمام لحظه‌هایی که هر چه جیب‌ها و کیفت را بگردی

دلگرمی پیدا نکنی…!

همیشه دوستت دارم ها را

لبخندها را …

به موقع ابراز کنید

و دلگرمی دیگران باشید ..

مهربان بودن ..

مهمترین قسمت انسان بودن است ..

کلیدواژه ها: خیابان, دل, رستوران, گرم
توسط نسیم   , در 08:52:00 ب.ظ نظرات
17ام مهر 1396

​شما مرغابي هستيد يا عقاب؟

749 کلمات   موضوعات: حرف حساب, داستان کوتاه

امروزه از مشکلات مبتلابه جامعه ما، چه در مباحث شخصی، سیاسی، اعتقادی و…  عدم آموزش مثبت نگری و ترویج فرهنگ منفی نگری و فرافکنی است. 

در زندگی فردی و اجتماعی یکی از نکات مهم،  برای پیشرفت و شادکامی و سعادت،  جایگزین کردن مثبت نگری و خوش برخوردی به جای منفی نگری و نق زدن و فرافکنی مشکلات و به گردن عوامل دیگر انداختن است. 

البته مثبت نگری به معنی بیخیالی و بوالهوسی نیست بلکه به معنی زیبااندیشی در حین پیشرفت و تلاش برای اصلاح وضعیت فعلی است. 

برای تفهیم کامل مطلب این داستان را بخوانید:

ارزش مطالعه دارد:

وقتي شما به شهر نيويورك سفر كنيد، جالب ترين بخش سفر شما هنگامي است كه پس از خروج از هواپيما و فرودگاه، قصد گرفتن يك تاكسي را داشته باشيد. اگر يك تاكسي براي ورود به شهر و رسيدن به مقصد بيابيد شانس به شما روي آورده است. اگر راننده ي تاكسي شهر را بشناسد و از نشاني شما سر در آورد با اقبال ديگري روبرو شده ايد. اگر زبان راننده را بدانيد و بتوانيد با او سخن بگوييد بخت يارتان است و اگر راننده عصباني نباشد، با حسن اتفاق ديگري مواجه هستيد. خلاصه براي رسيدن به مقصد بايد از موانع متعددي بگذريد.

هاروي مك كي مي گويد: «روزي پس از خروج از هواپيما، در محوطه اي به انتظار تاكسي ايستاده بودم كه ناگهان راننده اي با پيراهن سفيد و تميز و پاپيون سياه از اتومبيلش بيرون پريد، خود را به من رساند و پس از سلام و معرفي خود گفت: «لطفا چمدان خود را در صندوق عقب بگذاريد.»

سپس كارت كوچكي را به من داد و گفت: «لطفا به عبارتي كه رسالت مرا تعريف مي كند توجه كنيد.»

بر روي كارت نوشته شده بود: «در كوتاه ترين مدت، با كمترين هزينه، مطمئن ترين راه ممكن و در محيطي دوستانه شما را به مقصد مي رسانم.»

من چنان شگفت زده شدم كه گفتم نكند هواپيما به جاي نيويورك در كره اي ديگر فرود آمده است. راننده در را گشود و من سوار اتومبيل بسيار آراسته اي شدم. پس از آنكه راننده پشت فرمان قرار گرفت، رو به من كرد و گفت: «پيش از حركت، قهوه ميل داريد؟ در اينجا يك فلاسك قهوه معمولي و فلاسك ديگري از قهوه مخصوص براي كسانيكه رژيم تغذيه دارند، هست.»

گفتم: «خير، قهوه ميل ندارم، اما با نوشابه موافقم».

راننده پرسيد: «در يخدان هم نوشابه دارم و هم آب ميوه.»

سپس با دادن يك بطري نوشابه، حركت كرد و گفت: «اگر ميل به مطالعه داريد مجلات تايم، ورزش و تصوير و آمريكاي امروز در اختيار شما است.»

آنگاه، بار ديگر كارت كوچك ديگري در اختيارم گذاشت و گفت: «اين فهرست ايستگاههاي راديويي است كه مي توانيد از آنها استفاده كنيد. ضمنا من مي توانم درباره بناهاي ديدني و تاريخي و اخبار محلي شهر نيويورك اطلاعاتي به شما بدهم و اگر تمايلي نداشته باشيد مي توانم سكوت كنم. در هر صورت من در خدمت شما هستم.»

از او پرسيدم: «چند سال است كه به اين شيوه كار مي كنيد؟»

پاسخ داد: « دو سال.»

پرسيدم: «چند سال است كه به اين كار مشغوليد؟»

جواب داد: «هفت سال.»

پرسيدم: «پنج سال اول را چگونه كار مي كردي؟»

گفت: «از همه چيز و همه كس،از اتوبوسها و تاكسي هاي زيادي كه هميشه راه را بند مي آورند، و از دستمزدي كه نويد زندگي بهتري را به همراه نداشت مي ناليدم. روزي در اتومبيلم نشسته بودم و به راديو گوش مي دادم كه وين داير شروع به سخنراني كرد. مضمون حرفش اين بود كه مانند مرغابيها كه مدام واك واك مي كنند، غرغر نكنيد، به خود آييد و چون عقابها اوج گيريد. پس از شنيدن آن گفتار راديويي، به پيرامون خود نگريستم و صحنه هايي را ديدم كه تا آن زمان گويي چشمانم را بر آنها بسته بودم. تاكسيهاي كثيفي كه رانندگانش مدام غرولند مي كردند، هيچگاه شاد و سرخوش نبودند و با مسافرانشان برخورد مناسبي نداشتند. سخنان وين داير، بر من چنان تاثيري گذاشت كه تصميم گرفتم تجديد نظري كلي در ديدگاهها و باورهايم به وجود آورم.»

پرسيدم: « چه تفاوتي در زندگي تو حاصل شد؟»

گفت: «سال اول، درآمدم دوبرابر شد و سال گذشته به چهار برابر رسيد. نكته اي كه مرا به تعجب واداشت اين بود كه در يكي دو سال گذشته، اين داستان را حداقل با سي راننده تاكسي در ميان گذاشتم اما فقط دو نفر از آنها به شنيدن آن رغبت نشان دادند و از آن استقبال كردند. بقيه چون مرغابيها، به انواع و اقسام عذر و بهانه ها متوسل شدند و به نحوي خود را متقاعد كردند كه چنين شيوه اي را نمي توانند برگزينند.»

محمد اسماعیلی

توسط نسیم   , در 09:26:00 ب.ظ نظرات
17ام مهر 1396

​یک سنت غلط اخلاقی در اجتماع...

192 کلمات   موضوعات: حرف حساب, تربیتی

در باب توزیع نذری و احسان سه نکته اخلاقی مهم را خدمت سروران ارجمندم عارض می‌شوم :

 1- اکثر نذری‌های ما به مردم محل داده می‌شود که بهتر است به فقرا اختصاص بدهیم و از توزیع آن در بین عموم مردم پرهیز کنیم. البته اگر شیطان اجازه دهد چون این مواقع شیطان مردم را بیشتر از خدا در نظر ما عزیز می‌کند و همیشه می‌گوید به همه بده تا خیلی‌ها بگویند و بدانند دست بخیر هستی!! یا اگر به همه ندهی با حرف مردم چی می‌کنی؟؟!!!

 2- به‌جای این‌که همه در ایام خاص نذری دهیم، مانند عاشورا و … سعی کنیم در ایام ولادت و شهادت سایر ائمه نیز نذری دهیم. چون هم اهمیت سایر ائمه را در نظر مردم بالا می‌بریم و هم در روزهای دیگر که فقرا یخچال‌شان خالی می‌شود به نوعی، نیاز غذایی آن‌ها را تا حدی تامین می‌کنیم و شاد می‌شوند.

۳- به‌جای این‌که به 100 خانواده غذای یک نفره بدهیم، و دو نفر بخورند و سه نفر نگاه کنند و آن دو نفر هم که می‌خورند با عذاب بخورند، سعی کنیم به 20 خانواده به تعداد اعضا مثال 5 پرس غذا بدهیم. و همه‌شان کامل یک وعده با خیال راحت مهمان ما باشند.

کلیدواژه ها: اخلاقی, سنت, غلط, فقرا, نذری
توسط نسیم   , در 09:22:00 ب.ظ نظرات
17ام مهر 1396

دغدغه امام زمان عج الله تالی فرجه الشریف...

168 کلمات   موضوعات: حرف حساب

​ کسانی که دغدغه ظهور و خدمت به امام زمان را دارند با دقت بخونند:

باید همسری انتخاب کنی که دغدغه ظهور داشته باشه. که فردا خواستی بچه هاتو سرباز و لبیک گوی امام زمان تربیت کنی، همسرت باهات مخالفت نکنه!

باید شغلت در راستای تعجیل ظهور، یا به نیت خدمت به شیعه‌خونه امام زمان باشه!

باید با هدف تعجیل در ظهور درس بخونی! که فردا تو اون بخش ازت کاری خواست، بگی چشم 

باید انتخاب دوستات، در راستای نوکری امام زمان باشه! دوستات دین و دغدغه ظهور و ازت نگیرن! سرگرم بازیاشون نشی 

همه اعمال ظاهری و پنهانیت و جلو چشم صاحب الزمان تصور کن! چون هر روز اعمالتو بهشون نشون میدن

حواستو جمع کن! شهادت فقط گلوله خوردن و مُردن نیست!

شهادت، لباس تک سایزیست که تا به اندازش نرسی، شهید نمیشی 

درباره شهید محسن حججی تحقیق کنیم، دغدغه هاشو ببینیم! فعالیتهای فرهنگیش برا ظهور و ببینیم! 

ما چیکار کردیم برا ظهور؟  که صدر دعاهامون این دو تاست؟

اللهم عجل لولیک الفرج

اللهم ارزقنا شهادت فی سبیلک

توسط نسیم   , در 09:20:00 ب.ظ نظرات
17ام مهر 1396

شمر هم نماز می خواند...

93 کلمات   موضوعات: اخلاق, تربیتی

​ قابل توجه:

شمر نمازش را میخواند،

روزه‌اش را هم میگرفت،

آشکارا هم فسق و فجور نمیکرد،

و شاید اهل رشوه و ربا هم نبود…

معاویه و ابن‌زیاد و عمربن‌سعد هم همینطور…

یادمان باشد،

زیارت عاشورا که میخوانیم

وقتی رسیدیم به «وَ لَعنَ الله…»هایش؛

لحظه ای به خودمان گوشزد کنیم:

نکند این «لعنة الله…» شامل حال ما هم بشود؟

مایی که گاه خودمان را

“ارزانتر” از شمر و عمر و ابن‌زیاد میفروشیم…

 جمله ای بس سنگین از شهید آوینی:

“کربلا"به رفتن نیست…

به شدن است …!

که اگر به رفتن بود!

شمر هم “کربلایی” است!

توسط نسیم   , در 09:17:00 ب.ظ نظرات
13ام مهر 1396

  در برابر مشکلات فقط باید تحمل کرد یا توکل همراه تلاش؟

239 کلمات   موضوعات: حرف حساب, اخلاق, تربیتی

​  

تلاشدر برابر مشکلات فقط باید تحمل کرد یا توکل همراه تلاش؟

 به همراه توکل و امید به آینده

در مشکلات زندگی انسان نباید امید خود را از دست بدهد بلکه باید با توکّل به خداوند، همراه با کار و کوشش، امید به آینده داشته باشد. یقین داشته باشید که با کار و تلاش در هر عرصه ای قادر خواهید بود به موفقیت دست یابید. 

امام صادق(علیه السلام) می فرمایند: «أَ يَعْجِزُ أَحَدُكُمْ أَنْ يَكُونَ مِثْلَ النَّمْلَةِ فَإِنَّ النَّمْلَهَ تَجُرُّ إِلَى جُحْرِهَا» (1) آیا هر یک از شما عاجزتر و ناتوان تر از مورچه هستید! به درستی که مورچه غذا و آذوقه خود را به خانه اش می کشد. مطمئن باشید با همین امید و تلاش و توکل می توانید به موقعیت های بهتری دست پیدا کنید. 

حضرت علی (علیه السلام) می فرماید : « مَن توکّل علی اللهِ تَسَهَّلت له الصِّعاب »(2) کسی که به خدا توکّل کند سختی ها برایش آسان می شود. مولوی در مثنوی چه خوب سروده است:

گر توکّل می کنی بر کار کن کشت کن پس تکیه بر جبّار کن

توکل این است که انسان امید به خداوند داشته باشد ولی معنای آن این نیست که از امور دیگر غافل بماند و به دنبال اسباب دیگر که دخیل در کار و رونق آن هست نرود. 

〰〰〰〰〰〰〰

پی نوشت:

1.کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ چهارم ، ج5، ص79.

2.آمدی ، عبد الواحد بن محمد ، تصنیف غررالحکم و دررالکلم، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول ، 1366ش ، حدیث 3886.

توسط نسیم   , در 10:08:00 ب.ظ نظرات

1 ... 16 17 18 ...19 ... 21 ...23 ...24 25 26 ... 31