صفحات: 1 ... 20 21 22 23 24 ...25 ... 27 ...29 ...30 31

5ام بهمن 1395

مشکلات...

30 کلمات   موضوعات: حرف حساب

مشکلات مانند ماشین لباسشویی هستند، پیچ و تاب می‌دهند، می‌چرخانند و ما را  به این طرف و آم طرف می‌کوبند.  اما در نهایت،  تمیزتر، درخشان‌تر و بهتراز قبل خارج می‌شویم.

کلیدواژه ها: حرف حساب
توسط نسیم   , در 11:12:00 ب.ظ نظرات
5ام بهمن 1395

نماز ملفوظ و نماز مقبول

105 کلمات   موضوعات: کلام بزرگان

آیت الله جوادی آملی می فرمود:

دو نوع نماز داریم:

 یکی نماز ملفوظ است یعنی نمازی که انسان فقط الفاظ را می خواند و نمازش در محدوده الفاظ است.

دوم؛نماز مقبول است یعنی نمازی که انسان را از گناه دور نگه می دارد ،چون قرآن فرمود :

“ان الصلاه تنهی عن الفحشاء والمنکر”

 راه تشخیص نماز مقبول از نماز ملفوظ در این است که،اگر نماز صبح توانست تا ظهر انسان را از گناه حفظ کند این نمازمقبول است،اگر نماز ظهر وعصر توانست تا شب انسان را دور از گناه نگه دارد ،چنین نمازی ،نماز مقبول است وگرنه نماز ی که بعدش گناه انجام شود،نماز ملفوظ است.

کلیدواژه ها: کلام بزرگان
توسط نسیم   , در 11:08:00 ب.ظ نظرات
5ام بهمن 1395

پیام های مدیریتی از دیدگاه امام علی علیه السلام....

156 کلمات   موضوعات: حکمت ها, خطبه ها

​دوازده پیام مدیریتی از حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام:

۱- به جای ازدیاد کارها به تداوم صحیح آنها بیندیشید. «حکمت ۲۷۰»

۲- برای رسیدن به هدف ها و مقام های بلند، همّت بلند داشته باشید. «خطبه ۲۱۱»

۳- از تجارب و اندرزها پند بگیرید و از آنها بهره برداری کنید تا دچار نقص نشوید. «نامه ۳۱، خطبه ۱۷۵»

۴- از شدت سختی نهراسید، زیرا هراس، شکننده تر از خود کار است و به گشایش امور امیدوار باشید. «حکمت ۱۶۶ و ۲۴۶»

۵- اگر به انجام مسئولیتی گردن نهادید، به آن وفا کنید. «حکمت۳۲۷»

۶- هیچ وقت کارهای اهم را فدای امور مهم نکنید. «حکمت ۲۷۱»

۷- پیش از پذیرش هر کاری، به دانش آن مجهز شوید. «حکمت ۴۳۹»

۸- خویشتن را اصلاح کنید تا خداوند کارهای شما را اصلاح کند. «نهج البلاغه»

۹- پست ها، امانت و وسیله خدمتگذاری اند، نه منبع بهره برداری. «خطبه ۱۳۱»

۱۰- پست ها میزان آزمایش شمایند، بکوشید تا سربلند بیرون آیید. «خطبه ۳۳»

۱۱- مشورت پذیر باشید، اگر مشورت نکنید، تباه می شوید. «نامه ۶۹»

۱۲- با زیردستان خود مانند پدری مهربان رفتارکنید.نامه 52

کلیدواژه ها: حکمت ها و خطبه ها
توسط نسیم   , در 11:05:00 ب.ظ نظرات
5ام بهمن 1395

مراقب باش..

25 کلمات   موضوعات: خودمونی

​وقتی دنبال آرزوهایت می روی 

مدام به کوله پشتیت

نگاه کن که مبادا سوراخ داشته باشد!

و چیزهایی که امروز داری

دوباره بشود آرزوی فردایت!

کلیدواژه ها: خودمونی
توسط نسیم   , در 11:00:00 ب.ظ نظرات
5ام بهمن 1395

مراتب و درجه های نُه گانه اهل نماز...

281 کلمات   موضوعات: آرامش قرآنی

به گزارش سرویس علمی فرهنگی خبرگزاری «حوزه» استاد قرائتی در ادامه سلسله مباحث تفسیری خود با موضوع تفسیر قطره ای به بیان آموزه های نُه گانه دربارۀ مراتب و درجات اهل نماز پرداخته است.

 بعضى نماز را با خشوع مى‏ خوانند: «الَّذينَ هُمْ في‏ صَلاتِهِمْ خاشِعُون‏» (مؤمنون،2) خشوع، ادب جسمى و روحى است.

رسول اكرم‏ صلى الله علیه وآله دیدند كه شخصى در حال نماز با ریش خود بازى مى‏ كند، فرمودند: اگر او روح خشوع داشت، هرگز این كار را نمى‏ كرد. (تفسیر صافى)

بعضى افراد نسبت به نماز مراقب اند: «وَ هُمْ عَلى‏ صَلاتِهِمْ يُحافِظُون‏» (انعام، 92)

 بعضى كار را به خاطر نماز رها مى ‏كنند: «رِجالٌ لا تُلْهيهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَ إِقامِ الصَّلاةِ» (نور،37) نه تجارت دائمى و نه بیع موقّت، مانع آنها از ذكر خدا نیست.

بعضى با نشاط به سوى نماز حركت مى ‏كنند: «فَاسْعَوْا إِلى‏ ذِكْرِ اللَّهِ» (جمعه، 9)

 بعضى بهترین لباس را براى نماز مى‏ پوشند: «خُذُوا زينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ» (اعراف، 31)

 بعضى عشق ثابتى نسبت به نماز دارند: «الَّذينَ هُمْ عَلى‏ صَلاتِهِمْ دائِمُون‏» (معارج، 23)

امام باقر علیه السلام فرمود: مراد، دوام بر نمازهاى مستحبّى است. چنان كه مراد از «عَلى‏ صَلاتِهِمْ يُحافِظُون» (انعام، 92) حفاظت بر نمازهاى واجب است كه با شرائط انجام گیرد.

 بعضى براى نماز سحرخیزى دارند: «فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةً لَكَ» (اسراء، 79)

این آیه، خطاب به پیامبر اكرم صلى الله علیه وآله است كه: پاسى از شب را از خواب برخیز و قرآن بخوان. مفسّران اسلامى این تعبیر را اشاره به نماز شب دانسته ‏اند.

بعضى شب را با نماز، صبح مى‏ كنند: «وَ الَّذينَ يَبيتُونَ لِرَبِّهِمْ سُجَّداً وَ قِياما» (فرقان، 64)

و بعضى سجده ‏اى همراه با اشك دارند: «سُجَّداً وَ بُكِيًّا» (مریم، 58)

کتاب 114 نکته دربارۀ نماز، محسن قرائتی

کلیدواژه ها: آرامش قرآنی
توسط نسیم   , در 10:59:00 ب.ظ نظرات
4ام بهمن 1395

نکاتی پیرامون حق تلاوت قرآن کریم...

381 کلمات   موضوعات: تربیتی

نکاتی پیرامون حق تلاوت قرآن کریم:

شایسته است قاری قرآن، با تدبّر و تأمّل در معانی و مفاهیم عمیق قرآن، آیات را تلاوت نماید؛ زیرا خداوند متعال در قرآن می فرماید:

(کِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَیْکَ مُبَارَکٌ لِیَدَّبَّروُا آیَاتِهِِ وَ لِیَتَذَکَّرَ أوُلوُا الأَلْبَابِ)؛ کتابی مبارک را بر تو نازل کردیم، تا مردم در آیاتش اندیشه کنند و خردمندان از آن پند و عبرت گیرند.(سوره ص، آیه ۲۹)

در این مورد حضرت امام علی علیه السلام می‌فرماید :

«آگاه باشید! قرائتی که در آن اندیشه و تفکّر نباشد، خیری در بر ندارد».

اگر به هنگام قرائت، در مفاهیم آیات تدبّر نکنیم، چه بسا که گمراه شویم؛ پس صرف قرائت با صوت و لحن کافی نیست و خواندن، تنها مقدم های برای عمل به قرآن است. اگر در این مقدمات بمانیم و گم شویم، بهره ای از تلاوت آیات نخواهیم برد. تلاوتی که با قصد عمل همراه نباشد، خود نوعی بازی با قرآن است.در این باره امیرالمؤمنین، حضرت امام علی علیه السلام می‌فرمایند : «به قرآن توجه داشته باشید، مبادا دیگران در عمل به قرآن از شما پیشی بگیرند».

متأسفانه قرآن کریم میان ما مسلمانان مظلوم واقع شده و آن طور که شاید و باید حقش ادا نشده است، قرآن برای هدایت جن و انس نازل شده، نه اینکه تنها به عنوان تبرک در کنج منازل خاک گیرد و بدون استفاده بماند.

خیلی وقتها از قرآن، تنها برای استخاره، بدرقه مسافر، تلاوت بر سر قبور و … بهره می گیریم، حال آن که هدف نزول قرآن عمیقتر و والاتر است. قرآن برای هدایت زندگان نازل شده است، نه برای اموات و این امور کوچکبهتر است پیش از تلاوت قرآن دندانها را مسواک بزنیم و خوشبو کنیم؛ زیرا حضرت رسول صلّی الله علیه و آله و سلّم می‌فرمایند :

«همانا دهان های شما راه های گذر قرآن (گذرگاه قرآن) است، پس آنها را با مسواک زدن پاکیزه گردانید».

خوب است قرآن را با صوت زیبا، نیکو و حزین قرائت کنیم؛ زیرا پیامبر گرامی اسلام صلّی الله علیه وآله و سلّم می‌فرمایند : «قرآن را با صداهای خوش زینت دهید؛ زیرا هر چیزی زیبایی دارد و زیبایی قرآن، صدای زیبا و خوش است».

امام صادق علیه السلام نیز می‌فرمایند : «قرآن حزین نازل شده است، پس آن را حزن انگیز تلاوت کنید».

تلاوت قرآن با صوت حزین حالت خضوع و خشوع را در دل می‌آفریند و در دل ها بهتر و بیشتر اثر می‌کند.

کلیدواژه ها: تربیتی
توسط نسیم   , در 10:45:00 ب.ظ نظرات
4ام بهمن 1395

پول با برکت..

536 کلمات   موضوعات: داستان کوتاه

مردي حضور رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم شرفياب شد، ديد پيراهن آن حضرت كهنه و فرسوده شده است . رفت دوازده درهم فرستاد كه پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم پيراهني بخرد. 

حضرت پول را به اميرالمومنين عليه السلام داد و فرمود: (براي من پيراهني خريداري كن .) 

علي عليه السلام مي گويد: بازار آمدم ، پيراهني به دوازده درهم خريدم و حضور رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم آوردم . 

حضرت نگاهي به آن نمود و فرمود: (پيراهني غير از اين مي خواهم . به نظرت مي رسد كه فروشنده ، معامله را اقاله مي كند؟)

عرض كردم : نمي دانم !

حضرت فرمودند: برو ببين !

نزد فروشنده آمدم و گفتم : رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم از پوشيدن اين پيراهن ابا و كراهت دارد و مي خواهد پيراهني ارزانتر بپوشد.

او معامله را اقاله كرد و دوازده درهم را داد. حضور رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم برگشتم و براي خريد پيراهن با هم به بازار رفتيم . در راه به كنيزي برخورديم كه در كناري نشسته و گريه مي كند. 

پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم به او فرمود: چه شده كه گريه مي كني ؟

كنيز گفت : اهل منزلم چهار درهم به من براي خريد جنسي دادند و آن پول گم شد و من جراءت رفتن به منزل را ندارم . حضرت چهار درهم از دوازده درهم را به او داد و فرمود: (به منزل برگرد.

حضرت راه بازار را در پيش گرفت، پيراهني به چهار درهم خريداري نمود، پوشيد و خداوند را حمد كرد. 

از بازار درآمد. مرد برهنه اي را ديد كه مي گويد: 

هر كه مرا بپوشاند خداوند او را از لباس بهشت بپوشاند. 

پيراهني را كه خريده بود از تن بيرون آورد و به مرد بي لباس داد و دوباره به بازار برگشت و پيراهن ديگري با چهار درهم باقيمانده خريد و در بر كرد. خداي را حمد نمود و روانه منزل شد. بين راه همان دختربچه كنيز را ديد كه در كنار معبر نشسته . حضرت فرمود: 

چرا به منزلت نرفتي ؟

پاسخ داد: بيرون آمدنم از منزل به طول انجاميده و مي ترسم كه مرا بزنند.

حضرت فرمود: پيشاپيش من برو و مرا به منزلت راهنمايي كن .

حضرت در منزل رسيد، به صداي بلند فرمود: 

سلام بر شما اي اهل خانه .

پاسخ ندادند. دوباره سلام نمود، پاسخ ندادند، در مرتبه سوم پاسخ دادند كه : السلام عليك يا رسول الله !

حضرت فرمودند: چرا در مرتبه اول و دوم جواب نداديد؟ 

عرض كردند: جواب نداديم تا مكرر صدايت را بشنويم .

حضرت فرمودند: اين دختر بچه دير آمده است ، او را مؤاخذه ننماييد.

گفتند: ما او را به احترام آمدن شما آزاد نموديم.

رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم خداي را حمد نمود و فرمود: 

(من دوازده درهمي را از اين پربركت تر نديده ام كه دو برهنه را پوشاند و بنده اي را آزاد نمود.)

ملاحظه مي كنيد كه پيامبر گرامي صلي الله عليه و آله و سلم اين دوازده درهم را پربركت خوانده ، از اين نظر كه آن پول كم ، اثر زياد گذارد و منشاء خير متعدد گرديد. 

پس اگر مالي منشاء خير بيش از حد عادي شود، مي توان گفت آن مال با بركت است .

امالي صدوق ، ص 144. 

شرح و تفسير دعاي مكارم الاخلاق ، ج 3، ص 279

کلیدواژه ها: داستان کوتاه
توسط نسیم   , در 06:43:15 ب.ظ نظرات
4ام بهمن 1395

دعای غیر مستجاب نداریم!

77 کلمات   موضوعات: آرامش قرآنی

​ما دعای غیرمستجاب نداریم❗️

یا دعا دیرتر مستجاب میشود

یا یک بلایی از انسان دور میشودیا بهتر از آن را به او میدهند

یا روز قیامت او را می آورند میگویند : این همه ثواب برای تو .

میگوید:من که کاری نکردم که لایق این همه  ثواب باشم

میگویند : این ثواب ها برای این است که دعا کردی و به صلاحت نبود مستجاب بشود،بجایش الان جبران کردیم

میگوید: ای کاش هیچ کدام از دعاهایم در دنیا برآورده نمی شد…

کلیدواژه ها: آرامش قرآنی
توسط نسیم   , در 06:37:00 ب.ظ نظرات
4ام بهمن 1395

اثر چشم...

44 کلمات   موضوعات: کلام بزرگان

​‌ علامه تهرانی (ره) :

 از اجناسی در بازار خرید کنید که در مقابل دید دیگران نبوده است.

 غذایی که چشم کسی در آن است نور و برکتش از بین می رود و چه بسا موجب برخی از امراض صعب العلاج گردد.

 نور مجرد  ج 2 ص 529

کلیدواژه ها: کلام بزرگان
توسط نسیم   , در 06:35:00 ب.ظ نظرات
4ام بهمن 1395

نهج البلاغه بخوان..

54 کلمات   موضوعات: کلام بزرگان

​‍ حضرت آیة الله العظمی بهجت رحمة الله به یکی از روحانیان که گاهی در مجالس ایشان موعظه می کرد، فرمودند: بر منبر، خطبه های کوچک نهج البلاغه را بخوان و برای مردم بازگو کن چرا که وقتی آن خطبه ها خوانده شود، مردم در پای منبر شنونده ی امام علی علیه السلام خواهند بود.

کلیدواژه ها: کلام بزرگان
توسط نسیم   , در 06:33:00 ب.ظ نظرات
4ام بهمن 1395

چگونه طب اسلامی در ایران نابود شد؟

796 کلمات   موضوعات: طب اسلامی

چگونه طب اسلامی در ایران نابود شد؟

سیریل الگود یهودی : ما ۳۰۰ سال تلاش کردیم تا توانستیم طب ابن سینا را در ایران دفن کنیم.

این سوال مطرح که اگر واقعا طب سنتی روش موثری برای درمان بسیاری از بیماری هاست، چرا در دوره ای از تاریخ، یک دفعه ترک شده است؟ آیا مردم نسبت به گنجینه ی علمی خود دچار فراموش کاری شده اند یا برنامه ی خاصی برای نابودی آن اجرا شده است ؟

مطالعه ی کتاب «تاریخ طب در ایران» نوشته ی «دکتر سیریل الگود» پزشک سفارت انگلیس در دربار قاجار، حقایق تلخی را بر ما روشن می کند.

با خواندن کتاب «تاریخ طب در ایران» متوجه می شویم که استعمار اولین بار به وسیله ی طب خود وارد این مملکت شد و حذف طب سنتی، بنا به اعتراف سیریل الگود و سایر مورخین و اطبای غربی، حرکتی خزنده بود که طی ده ها سال تلاش و برنامه ریزی بی وقفه حاصل شد و جهت این حرکت نیز از بالا به پائین بود، یعنی ابتدا شاهان و شاهزادگان را متقاعد کردند ، بعد راه آموزش طب سنتی را مسدود و در نهایت مردم را مجبور به روی آوردن به طب شیمیایی کردند.

سیریل الگود در کتاب خود می گوید :

«مبارزه با طب سنتی از زمان شاه عباس صفوی که مقارن با ورود کمپانی هند شرقی به ایران بود، در دستور کار قرار گرفت، لیکن به علت مقاومت مردمی هیات هایی که در زمان صفویه به ایران می آمدند توفیقی به دست نیاوردند.»

پزشک کمپانی هند شرقی در آن زمان فردی به نام FRYER بود. او در مورد این ناکامی می گوید:

“این ها اصلا عادت ندارند با مطالعات و تحقیقات جدید پیشرفت کنند و از این جهت، با همان تعصبی که به مقدسات متمسک هستند ، به اصول طب خود چسبیده اند.”

این سخنان علاوه بر این که عصبانیت این پزشک از اعتقاد مردم به طب خود را نشان می دهد، بیانگر شدت اعتقاد مردم آن زمان به طب سنتی در حد باورهای مذهبی می باشد.

آیا اگر مردم که طبیعتا همیشه به سلامتی خود علاقه مندند، از طب سنتی خود نتیجه نمی دیدند و از آن راضی نبودند، چنین به آن پایبندی نشان می دادند؟

بعد از دوران صفویه به دوران قاجار می رسیم. سیریل الگود در ادامه ی کتاب خود می گوید:

«ویژگی مهم دوران قاجار، انتقال طب ابن سینا به طب هاروی و پاستور بود. هیات های نمایندگی که در این زمان به ایران می آمدند، اغلب پزشک بودند و به این ترتیب طب غربی به ملایمت و آهستگی در سنگرهای طب سنتی نفوذ کرد.»

از این سخنان، خزنده بودن و اینکه این حرکت یک حرکت جنگی و به قصد غلبه و تسلط فرهنگی بوده است، روشن می شود. واضح است که برای غلبه بر یک ملت باید آن را نسبت به داشته های خود دچار خود باختگی کرد و کدام خود باختگی از این بالاتر که یک ملت بپذیرد برای حفظ سلامتی و درمان خود محتاج به بیگانگان است؟ پس وقتی در این سنگر تسلیم شود، سایر سنگرها را راحت تر تخلیه می کند و دقیقا به همین علت است که هیات های نمایندگی غربی که به ایران می آمدند عمدتا از میان پزشکان انتخاب می شدند.

سیریل الگود زمانی این اعترافات را می گوید که اهداف استعمار در این مورد کاملا پیاده شده و کار از کار گذشته است. وی اظهار می دارد

«بدیهی است که اکنون دور نمای طب به نحو محسوسی تغییر یافته بود. ۵۰ سال آموزش بوسیله ی اساتید خارجی، نسلی را پدید آورده بود که دید آنها کاملا با پدرانشان متفاوت بود. این نفوذ فرهنگ غربی به وسیله ی هیات های پزشکی در مراکز مختلف کشور تقویت شده بود و بزرگترین افتخار و اعتبار را در این مورد باید به این هیات ها داد.

سیریل الگود آن گاه وضع قانون منع طبابت سنتی را به عنوان آخرین میخ تابوت ابن سینا معرفی کرده و می گوید

“در سال ۱۹۱۱ وضع قانون طبابت بر اساس دیپلم و مدرک صورت گرفت که می گفت: هیچکس در هیچ نقطه از ایران حق اشتغال به هیچ یک از فنون طبابت را ندارد، مگر اینکه از وزارت معارف اجازه نامه گرفته یا تصدیق نامه از ممالک خارجه داشته باشد.

بدین ترتیب آخرین میخ تابوتی که حاوی جسد مرده ی طب سنتی بود کوبیده شد. سمت معلمی طب ابن سینا نیز منسوخ شد. تمام این اصلاحات نشان می داد که با سپری شدن دوره مجریان طب رازی و ابن سینا، روش های طبی منسوب به آنان نیز محکوم به فنا گردیده است. رسم دیرینه ی خدمت شاگردی نیز از بین رفت و حکیم ها دیگر نمی توانستند شاگردانی به سوی خود جلب و معلومات و تجربیات عملی خود را به آنها منتقل کنند. تمامی این پیشرفت ها به وسیله ی سیاست اروپا به شدت کنترل می شد.

آری این بود مختصری از حادثه ی نامیمونی که بر سر طب سنتی ما و مخصوصا حجامت رفته است.

کلیدواژه ها: طب اسلامی
توسط نسیم   , در 06:27:00 ب.ظ نظرات
4ام بهمن 1395

چگونه طب اسلامی در ایران نابود شد؟

798 کلمات   موضوعات: آرامش قرآنی

​‼️چگونه طب اسلامی در ایران نابود شد؟

سیریل الگود یهودی : ما ۳۰۰ سال تلاش کردیم تا توانستیم طب ابن سینا را در ایران دفن کنیم.

 این سوال مطرح که اگر واقعا طب سنتی روش موثری برای درمان بسیاری از بیماری هاست، چرا در دوره ای از تاریخ، یک دفعه ترک شده است؟ آیا مردم نسبت به گنجینه ی علمی خود دچار فراموش کاری شده اند یا برنامه ی خاصی برای نابودی آن اجرا شده است ؟

مطالعه ی کتاب «تاریخ طب در ایران» نوشته ی «دکتر سیریل الگود» پزشک سفارت انگلیس در دربار قاجار، حقایق تلخی را بر ما روشن می کند.

با خواندن کتاب «تاریخ طب در ایران» متوجه می شویم که استعمار اولین بار به وسیله ی طب خود وارد این مملکت شد و حذف طب سنتی، بنا به اعتراف سیریل الگود و سایر مورخین و اطبای غربی، حرکتی خزنده بود که طی ده ها سال تلاش و برنامه ریزی بی وقفه حاصل شد و جهت این حرکت نیز از بالا به پائین بود، یعنی ابتدا شاهان و شاهزادگان را متقاعد کردند ، بعد راه آموزش طب سنتی را مسدود و در نهایت مردم را مجبور به روی آوردن به طب شیمیایی کردند.

سیریل الگود در کتاب خود می گوید :

«مبارزه با طب سنتی از زمان شاه عباس صفوی که مقارن با ورود کمپانی هند شرقی به ایران بود، در دستور کار قرار گرفت، لیکن به علت مقاومت مردمی هیات هایی که در زمان صفویه به ایران می آمدند توفیقی به دست نیاوردند.»

پزشک کمپانی هند شرقی در آن زمان فردی به نام FRYER بود. او در مورد این ناکامی می گوید:

“این ها اصلا عادت ندارند با مطالعات و تحقیقات جدید پیشرفت کنند و از این جهت، با همان تعصبی که به مقدسات متمسک هستند ، به اصول طب خود چسبیده اند.”

این سخنان علاوه بر این که عصبانیت این پزشک از اعتقاد مردم به طب خود را نشان می دهد، بیانگر شدت اعتقاد مردم آن زمان به طب سنتی در حد باورهای مذهبی می باشد.

آیا اگر مردم که طبیعتا همیشه به سلامتی خود علاقه مندند، از طب سنتی خود نتیجه نمی دیدند و از آن راضی نبودند، چنین به آن پایبندی نشان می دادند؟

بعد از دوران صفویه به دوران قاجار می رسیم. سیریل الگود در ادامه ی کتاب خود می گوید:

«ویژگی مهم دوران قاجار، انتقال طب ابن سینا به طب هاروی و پاستور بود. هیات های نمایندگی که در این زمان به ایران می آمدند، اغلب پزشک بودند و به این ترتیب طب غربی به ملایمت و آهستگی در سنگرهای طب سنتی نفوذ کرد.»

از این سخنان، خزنده بودن و اینکه این حرکت یک حرکت جنگی و به قصد غلبه و تسلط فرهنگی بوده است، روشن می شود. واضح است که برای غلبه بر یک ملت باید آن را نسبت به داشته های خود دچار خود باختگی کرد و کدام خود باختگی از این بالاتر که یک ملت بپذیرد برای حفظ سلامتی و درمان خود محتاج به بیگانگان است؟ پس وقتی در این سنگر تسلیم شود، سایر سنگرها را راحت تر تخلیه می کند و دقیقا به همین علت است که هیات های نمایندگی غربی که به ایران می آمدند عمدتا از میان پزشکان انتخاب می شدند.

سیریل الگود زمانی این اعترافات را می گوید که اهداف استعمار در این مورد کاملا پیاده شده و کار از کار گذشته است. وی اظهار می دارد

«بدیهی است که اکنون دور نمای طب به نحو محسوسی تغییر یافته بود. ۵۰ سال آموزش بوسیله ی اساتید خارجی، نسلی را پدید آورده بود که دید آنها کاملا با پدرانشان متفاوت بود. این نفوذ فرهنگ غربی به وسیله ی هیات های پزشکی در مراکز مختلف کشور تقویت شده بود و بزرگترین افتخار و اعتبار را در این مورد باید به این هیات ها داد.

سیریل الگود آن گاه وضع قانون منع طبابت سنتی را به عنوان آخرین میخ تابوت ابن سینا معرفی کرده و می گوید

“در سال ۱۹۱۱ وضع قانون طبابت بر اساس دیپلم و مدرک صورت گرفت که می گفت: هیچکس در هیچ نقطه از ایران حق اشتغال به هیچ یک از فنون طبابت را ندارد، مگر اینکه از وزارت معارف اجازه نامه گرفته یا تصدیق نامه از ممالک خارجه داشته باشد.

بدین ترتیب آخرین میخ تابوتی که حاوی جسد مرده ی طب سنتی بود کوبیده شد. سمت معلمی طب ابن سینا نیز منسوخ شد. تمام این اصلاحات نشان می داد که با سپری شدن دوره مجریان طب رازی و ابن سینا، روش های طبی منسوب به آنان نیز محکوم به فنا گردیده است. رسم دیرینه ی خدمت شاگردی نیز از بین رفت و حکیم ها دیگر نمی توانستند شاگردانی به سوی خود جلب و معلومات و تجربیات عملی خود را به آنها منتقل کنند. تمامی این پیشرفت ها به وسیله ی سیاست اروپا به شدت کنترل می شد.

آری این بود مختصری از حادثه ی نامیمونی که بر سر طب سنتی ما و مخصوصا حجامت رفته است. 

سایت:

 eslamteb.com

کلیدواژه ها: طب اسلامی
توسط نسیم   , در 06:16:14 ب.ظ نظرات
3ام بهمن 1395

عیب پوشی...

112 کلمات   موضوعات: کلام بزرگان

عیب‌پوشی سیره اساتیدمان بود

آیت‌الله مصباح یزدی ( ‌دامت برکاته ) در یکی از سخنرانی‌هایشان می‌گویند: 

در میان اساتیدمان کسانی را می‌دیدم که وقتی می‌دانستند ما عیبی داریم و می‌خواستند ما را اصلاح کنند، داستانی می‌گفتند، قضیه‌ای را نقل می‌کردند تا پند بگیریم. بارها این مسأله از سوی اساتیدمان اتفاق افتاد و پس از مدتی فهمیدیم که استاد، داستان را برای توجه ما نقل کرده و غیر مستقیم عیب ما را به ما فهمانده است؛ به گونه‌ای که ما نه نگران شدیم، نه تحقیر شدیم و نه به شخصیت ما برخورده است. در حد امکان باید غیر مستقیم راهنمایی کرد. اگر هیچ راهی جزگفتن نیست، باید با زبان نرم، باادب و احترام سخن گفت.

کلیدواژه ها: کلام بزرگان
توسط نسیم   , در 10:03:00 ب.ظ نظرات
3ام بهمن 1395

چگونه دندان سفیدی داشته باشیم..

95 کلمات   موضوعات: آرامش قرآنی

​سفیدی دندان ها به شدت در زیبایی شما موثر است، بد نیست با راه حل هایی طبیعی ، دندان های تان را سفید کنید تا با خیال راحت بخندید.

۱- یک قاشق چای خوری نمک را با یک قاشق چای خوری آب لیمو تازه مخلوط کنید و روی دندان ها بمالید.

۲- سرکه سیب را در دهان، بگردانید به طوری که سرکه، کاملا به تمام قسمت های دندان ها برسد. دندان ها را آب بکشید.

۳- ۳ قاشق چای خوری جوش شیرین را با یک قاشق چای خوری نمک مخلوط کنید سپس دندان ها را با این پودر مسواک بزنید.

کلیدواژه ها: طب سنتی
توسط نسیم   , در 10:00:00 ب.ظ نظرات
3ام بهمن 1395

همه چیز بستگی به نگاه ما داره...

124 کلمات   موضوعات: خودمونی

​صبح که از خواب بیدار شد رو سرش فقط سه تار مو مونده بود، با خودش گفت: “هییم! مثل این که امروز موهامو ببافم بهتره! ” و موهاشو بافت و روز خوبی داشت!

فردای اون روز که بیدار شد دو تار مو روی سرش مونده بود “هیییم! امروز فرق وسط باز می کنم” این کار رو کرد و روز خیلی خوبی داشت!

پس فردای اون روز تنها یک تار مو روی سرش بود “اوکی، امروز دم اسبی می بندم” همین کار رو کرد و خیلی بهش میومد!

روز بعد که بیدار شد هیچ مویی رو سرش نبود! فریاد زد: ایول! امروز درد سر مو درست کردن ندارم!

همه چیز به نگاه تو بر می گرده! می تونی از زندگی لذت ببری یا ازش ناامید بشی…

کلیدواژه ها: خودمونی
توسط نسیم   , در 09:56:00 ب.ظ نظرات
3ام بهمن 1395

رفتار عجولانه....

365 کلمات   موضوعات: داستان کوتاه

​پندهای عبرت آموز

مرد جوانی، از دانشگاه فارغ التحصیل شد. ماه ها بود که ماشین اسپرت زیبایی، پشت شیشه‏ های یک نمایشگاه به سختی توجهش را جلب کرده بود و از ته دل آرزو می کرد که روزی صاحب آن ماشین شود. مرد جوان، از پدرش خواسته بود که برای هدیه فارغ التحصیلی، آن ماشین را برایش بخرد. او می دانست که پدر توانایی خرید آن را دارد. بلأخره روز فارغ التحصیلی فرا رسید و پدرش او را به اتاق مطالعه خصوصی اش فراخواند و به او گفت:…

من از داشتن پسر خوبی مثل تو بی نهایت مغرور و شاد هستم و تو را بیش از هر کس دیگری در دنیا دوست دارم. سپس یک جعبه به دست او داد. پسر، کنجکاو ولی نا امید، جعبه را گشود و در آن یک انجیل زیبا، که روی آن نام او طلاکوب شده بود، یافت. با عصبانیت فریادی بر سر پدر کشید و گفت: با تمام مال و دارایی که داری، یک انجیل به من می دهی؟ کتاب مقدس را روی میز گذاشت و پدر را ترک کرد.

سال ها گذشت و مرد جوان در کار و تجارت موفق شد. خانه زیبایی داشت و خانواده ای فوق العاده. یک روز به این فکر افتاد که پدرش، حتماً خیلی پیر شده و باید سری به او بزند. از روز فارغ التحصیلی دیگر او را ندیده بود. اما قبل از اینکه اقدامی بکند، تلگرامی به دستش رسید که خبر فوت پدر در آن بود و حاکی از این بود که پدر، تمام اموال خود را به او بخشیده است. بنابراین لازم بود فوراً خود را به خانه برساند و به امور رسیدگی نماید. هنگامی که به خانه پدر رسید، در قلبش احساس غم و پشیمانی کرد. اوراق و کاغذهای مهم پدر را گشت و آنها را بررسی نمود و در آنجا، همان انجیل قدیمی را باز یافت. در حالیکه اشک می ریخت انجیل را باز کرد و صفحات آن را ورق زد و کلید یک ماشین را پشت جلد آن پیدا کرد. در کنار آن، یک برچسب با نام همان نمایشگاه که ماشین مورد نظر او را داشت، وجود داشت. روی برچسب تاریخ روز فارغ التحصیلی اش بود و روی آن نوشته شده بود: تمام مبلغ پرداخت شده است.

کلیدواژه ها: داستان کوتاه
توسط نسیم   , در 09:55:00 ب.ظ نظرات
3ام بهمن 1395

دیگران را احمق نپنداریم...

125 کلمات   موضوعات: داستان کوتاه

​ﻋﺘﯿﻘﻪﻓﺮﻭﺷﯽ ﺩﺭ ﺭﻭﺳﺘﺎﯾﯽ ﺑﻪ ﻣﻨﺰﻝ ﺭﻋﯿﺘﯽ ﺳﺎﺩﻩ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﺪ.

ﺩﯾﺪ ﻛﺎﺳﻪﺍﯼ ﻧﻔﯿﺲ ﻭ ﻗﺪﯾﻤﯽ ﺩﺍﺭﺩ ﻛﻪ ﺩﺭﮔﻮﺷﻪﺍﯼ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﻭ ﮔﺮﺑﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺁﺏ ﻣﯽﺧﻮﺭﺩ.

ﺩﯾﺪ ﺍﮔﺮ ﻗﯿﻤﺖ ﻛﺎﺳﻪ ﺭﺍ ﺑﭙﺮﺳﺪ ﺭﻋﯿﺖ ﻣﻠﺘﻔﺖ ﻣﻄﻠﺐ ﻣﯽﺷﻮﺩ ﻭ ﻗﯿﻤﺖ ﮔﺮﺍﻧﯽ ﺑﺮ ﺁﻥ ﻣﯽﻧﻬﺪ. 

ﻟﺬﺍ ﮔﻔﺖ : ﻋﻤﻮﺟﺎﻥ ﭼﻪ ﮔﺮﺑﻪ ﻗﺸﻨﮕﯽ ﺩﺍﺭﯼ ﺁﯾﺎ ﺣﺎﺿﺮﯼ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﻔﺮﻭﺷﯽ؟

ﺭﻋﯿﺖ ﮔﻔﺖ: ﭼﻨﺪ ﻣﯽﺧﺮﯼ؟

ﮔﻔﺖ : ﯾﻚ ﺩﺭﻫﻢ .

ﺭﻋﯿﺖ ﮔﺮﺑﻪ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﻋﺘﯿﻘﻪ ﻓﺮﻭﺵﺩﺍﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ : ﺧﯿﺮﺵ ﺭﺍ ﺑﺒﯿﻨﯽ .

ﻋﺘﯿﻘﻪ ﻓﺮﻭﺵ ﭘﯿﺶ ﺍﺯﺧﺮﻭﺝ ﺍﺯ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﺎ ﺧﻮﻧﺴﺮﺩﯼ ﮔﻔﺖ : ﻋﻤﻮﺟﺎﻥ ﺍﯾﻦ ﮔﺮﺑﻪ ﻣﻤﻜﻦ ﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺗﺸﻨﻪﺍﺵ ﺷﻮﺩ ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺳﺖ ﻛﺎﺳﻪ ﺁﺏ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﻔﺮﻭﺷﯽ .

ﺭﻋﯿﺖ ﮔﻔﺖ : ﻗﺮﺑﺎﻥ ، ﻣﻦ با این كاسه ﺗﺎ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ پنجاه ﮔﺮﺑﻪ ﻓﺮﻭﺧﺘﻪﺍﻡ، ﻛﺎﺳﻪ ﻓﺮﻭﺷﯽ ﻧﯿﺴﺖ ، عتیقه است.

ﻫﺮﮔﺰ ﻓﮑﺮ ﻧﮑﻨﯿﺪ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺍﺣﻤﻘﻨد.

کلیدواژه ها: داستان کوتاه
توسط نسیم   , در 09:50:00 ب.ظ نظرات
3ام بهمن 1395

زرنگی در دستگاه خدا...

108 کلمات   موضوعات: کلام بزرگان

​استاد فاطمي نيا:

بعضي ها گمان ميكنند در دستگاه خدا هم ميشود زرنگي كرد؛ خيال ميكنند اگر يك نمازي بخوانند و روزه اي بگيرند و محاسن بگذارند و انگشتر عقيق دردست كنند ، اهل بهشت هستند و ديگر هركاري كردند مهم نيست!

هرچقدر هم ظلم و ستم وناحقي بجا آورند ، مهم نيست!

متاسفانه بعضي از متدينين ، اعمال نيك خود را با گناهان از بين ميبرند!

تا از مسجد و هيئت به منزل مي آيد با همسر وفرزندان بدخلقي ميكند و تن آنها را ميلرزاند! به مومنين تهمت ميزند و غيبت ميكند! و…

عزيزان سيئات با حسنات نميسازد و آن را از بين ميبرد!

بايد خيلي مواظب اعمال خود باشيم.

توسط نسیم   , در 09:28:19 ب.ظ نظرات
27ام آذر 1395

مهربانی....

85 کلمات   موضوعات: خودمونی, آرامش قرآنی

مهربانی یک سلوک است! یک نیاز… نیازی برای آدم گمشده امروز مهربانی یک انتخاب است “باور کنیم آدمهای خوب خودشان نخواستند هفت خط باشند” کسانی که دوستتان دارند شاید پشت هر لبخندشان، از شما رنجی به دوﺵ دﻝ دارند اما دوستتان دارند؛ لا‌بد آنها ارزﺵ دوست داشتن را می دانند! دوست داشتن حرمت است، منفعت نیست خلوﺹ است، رنگارنگ شدن نیست صفای دﻝ است و بلاهت نیست دوست داشتن را دوست بداریم. بی ریا، پاک و با تمام وجود لا‌یق مهربانی باشیم. روزگارتان پراز مهربانی

توسط نسیم   , در 03:03:00 ب.ظ 2 نظر »
27ام آذر 1395

خودمونی...‌.

48 کلمات   موضوعات: آرامش قرآنی, اخلاق

قوی کسی است که, نه منتظر میماند کسی خوشبختش کند،  

و نه اجازه میدهد کسی بدبختش کند!!

هر گاه زندگی را جهنم دیدی,  سعی کن پخته از آن بیرون آیی…

سوختن را همه بلدند!!

زندگی هیچ نمیگوید, نشانت میدهد!!

با زندگی قهر نکن…

دنیا منت هیچکس را نمیکشد…

توسط نسیم   , در 03:01:00 ب.ظ 1 نظر »

1 ... 20 21 22 23 24 ...25 ... 27 ...29 ...30 31