صفحات: << 1 2 3 ...4 ...5 6 7 ...8 ...9 10 11 12 ... 31 >>
27ام آذر 1397براى اينكه خانه اى، خانه باشد بايد كسى مدام در آن راه برود.
بايد يكى باشد كه ظرفهاى كثيف را بگذارد توى سينك.
تميزها را بچيند سر جايش. تختها را مرتب كند.
برود بازار رب گوجه فرنگى و ماكارونى بخرد.
ميوه ها را بشورد. قبضها را پرداخت كند.
به گلدانها آب بدهد. ملافه ها را عوض كند.
لباسها را مرتب كند.
به ناهار فردا و شام شب فكر كند.
جارو بزند و گردگيرى كند. براى اينكه خانه، خانه باشد
يك عالمه قدمهاى خاموش از تراس تا آشپزخانه،
از آشپزخانه تا اتاق خواب، از اتاق خواب تا حمام،
از حمام تا دم در بارها و بارها بايد تكرار شود.
تازه آن موقع میشود نشست و خيره شد
به خانه اى كه آرام و در صلح به نظر مى رسد.
انگار نه انگار كه براى رسيدن به اين ثبات و سكون
كسى ساعتها راه رفته و به هيچ جا نرسيده.
آرامش و ثبات جايزه ى كسى ست كه
راه میرود.
بعضیها اما فكر میكنند خانه خود به خود اداره میشود.
فكر میكنند داشتن غذايى آماده روى ميز و يخچال و فريزرى پر ،طبيعى و عادى است.
تا وقتى كه خود خانه اى داشته باشند و بفهمند كه معجزه اى اتفاق نمى افتد مگر با راه رفتن.
آرام… ممتد و بى پايان از اين طرف به آن طرف
و براى ساعتهاى متمادى اين همه راه رفتن
فقط براى اينكه خانه همين سكون را حفظ كند.
اين همه راه رفتن، فقط براى حفظ يك سكون.
یک نفر باید عاشقانه در خانه راه برود
و الا راه رفتن از هر کسی بر میاید.
قدر دان این قدمها باش❤️
مامان مهربونم دوستت دارم?
ﺧﺪﺍﯾﺎ؛
ﺫﺭﻩ ﺍﯼ ﺷﮏ ﻧﺪﺍﺭﻡ ﮐﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﺗﻮ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﻨﺪﻩﺍﺕ ﺑﺨﻮﺍﻫﯽ، ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺍﺳﺖ…
ﻭ ﺍﯾﻦ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﻭﺟﻮﺩ ﺑﻪ ﻣﻦ ﭼﺸﺎﻧﺪﯼ…
?الهی شکرت، الحمدلله
هیچگاه
کارهای کوچکی که ،
برای دیگران انجام میدهید را
متوقف نکنید .
گاهی، آن کارهای کوچک
بزرگترین بخش قلب آنها را
اشغال می کند .
سعی میکنم هر روزم رو طوری زندگی کنم که انگار از روی قصد به این روز برگشتم، تا ازش لذت ببرم انگار که آخرین روز از زندگی فوق العاده و عادی منه…
مثل روزایی که چشم انتظار دیدن بهترین شخص زندگیم هستم…
اون حسی که اصلا دوست ندارم روز تموم بشه…
دوست دارم از تک تک لحظاتش بهترین استفاده رو ببرم…
خیلی توجه می کنم به ثانیه هاش…
با دلهره به ثانیه ها نگاه می کنم و دوست دارم زمان رو راکد نگه دارم…
مثل همین زمانی که حضور پدر و مادرم رو کنارم احساس میکنم…
هر روزمونو می تونیم به بهترین روز تبدیل کنیم…
?وَتَوَكَّل عَلَى اللَّهِ ۚ وَكَفىٰ بِاللَّهِ وَكيلًا﴿۳﴾
و بر خدا توکّل کن، و همین بس که خداوند حافظ و مدافع (انسان) باشد!?
?انسان عاقل عاشق
نه آنگونه در پی عشق بی عقلی میکند که دیگران را به ستوه آورد و خود را و انسانیتش را به نیستی بکشاند …
و نه آنگونه محتاط میشود که از جرأت کردن و دل به دریا زدن
ترس به دل راه دهد….
انسان عاقلِ عاشق با معرفت به معشوق، عاشق او میشود و با عشقِ به او فانی در راه او…
خدایا چنان کن که با شناخت واقعی به عشق حقیقیت برسیم و به قربت نائل شویم…
الهی آمین…
ﺍﻋﺘﺒﺎﺭ ﺁﺩﻣﻬﺎ ،
ﺑﻪ ﺣﻀﻮﺭﺷﺎﻥ ﻧﯿﺴﺖ
ﺑﻪ ﺩﻟﻬﺮﻩ ﺍﯼ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ
ﺩﺭ ﻧﺒﻮﺩﻧﺸﺎﻥ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻣﯿﺸﻮﺩ
ﺑﻌﻀﯽ ﺍﺯ ﻧﺒﻮﺩﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﻫﯿﭻ ﺑﻮﺩﻧﯽ،
ﭘﺮ ﻧﻤﯿﮑﻨﺪ
ﺣﻮﺍﺳﻤﺎﻥ باشد
خنديدن يک نيايش است…!!!
اگر بتواني بخندی و بخندانی ،
آموخته اي که چگونه نيايش کني …
هنگامي که هر سلول بدن تو بخندد ،
هر بافت وجودت از شادي بلرزد ،
به آرامشي عظيم دست مي يابی .
کسي ميتواند بخندد ،
که طنز آميزي و بازيهای روزگار را میشناسد .
کوتاه ترين راه
برای گفتن دوستت دارم ، لبخند است!!
يادتون باشه آدمهاي خندان و شاد به خدا شبيه ترند …
لحظاتتون پرازخنده..
ﺣﺮﻑ ﻫﺎﯾﺖ ﺭﺍ باﮐﺴﯽ ﺑﺰﻥ ﮐﻪ
ﺑﺎﺟﻐﺮﺍﻓﯿﺎﯼ ﮐﻠﻤﺎﺗﺖ ﺁﺷﻨﺎﺳﺖ!
ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﻭﻗﺖ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺷﺒﯿﻪ ﯾﮏ ﮐﻮﻩ ﯾﺨﯽ ﻣﯽﺷﻮﯼ،ﺁﻓﺘﺎﺑﯽ ﺷﻮﺩ و ﺁﺑﺖ ﮐﻨﺪ..
ﺁﺭﺍﻡ
ﺁﺭﺍﻡ
ﮐﺴﯽ ﮐﻪ می داند ﻭﻗﺖ ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺳﮑﻮﺕ می کنی
ﯾﻌﻨﯽ ﺣﺮﻑ ﻫﺎﯾﺖ ﺟﺎﯾﯽ ﮔﯿﺮﮐﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ
ﮐﺴﯽ ﮐﻪ
“ﻧﺎﮔﻔﺘﻪ ” ﺗﻮ ﺭﺍ می فهمد…
?اونم فقط استاد مهربونمه?
سالها جنگیدم
سالها تخریب کردم
و سالها دور شدم از خودم
تا فهمیدم که باید دیگران را همانگونه که هستند بپذیرم و اگر تغییری هم نیاز هست از خودم باید شروع شود …
قرار نیست همه مثل من فکر کنند عمل کنند …
هر شخص باورهای خود را دارد
زندگی خود را دارد …
وقتی می خواهم شخصی را تغییر دهم یعنی به او هشدار میدهم اگر شبیه من نباشی باید از من فاصله بگیری …
باید به این نکته پی ببرم که
همه انسانها مثل خودم ٬ نقاط مثبت و منفی دارند؛
پس اگر تصمیم میگیرم با شخصی ارتباط داشته باشم همانگونه که هست دوستش بدارم …
همه ی این توجهات رو مدیون خانم الازمنی جونم هستم…
هوایِ خودت را که داشته باشی؛
همه روزها بهترین روزِ سال است،
و همه فصلها زیباترین فصلِ سال…
فقط کافیست حالِ دلت خوب باشد!
خانم معلمم ممنونم که هستی…
?آرامش یعنی
قایق زندگیتان را
دست کسی بسپارید که
صاحب ساحل آرامش است…
الابذکرالله تطمئن القلوب
?و امروز
قشنگترین ، آرامش بخشترین
و بهترین روز را داشتم
خدایا خیلی ازت ممنونم
خدایا،پروردگارم
یاری ام ده،بیاموزم احساس خود را بیان کنم.
بیاموزم با حالتی گشوده گوش دهم و به همراهان زندگی ام فضای ابراز وجود دهم.
متهم کردن،دفاع کردن،حمله کردن و همه شیوه های تهاجمی را بی اثر کنم.
برای خود و دیگران فضای مملو از عشق فراهم کنم و اجازه ندهم بذر نفرت در درونم ریشه دواند
و بدانم راه آرامش آن است که بگذارم گذشته بگذرد.
آمین
آب جوشي كه سيب زميني را نرم ميكند،
همان آب جوشي است كه تخم مرغ را سفت مي كند.
مهم نيست چه شرايطي پيرامون ماست،
مهم اين است درون خود چه داريم…!!!
بايد بدانيم تنها فرمول خوشحالي اين است:
“قدر داشتهها را بدانيم و از آنها لذت ببريم"،
خوشبختي يعني “رضايت”
مهم نيست چه داشته باشيم يا چقدر،
مهم اين است كه از هماني كه داريم راضي باشيم …
آنوقت …
”خوشبختيم”
خیلی راحت میشه از خیلی چیزها لذت برد،
از خیلی چیزها که حواسمون بهش نیست،
از مسیج های دلگرم کننده یک دوست ندیده ی راه دور
از یک سوال تکرای که خوبی؟ نگرانت بودم..
از صدای مهربان مادر،
از یک مواظب خودت باش کوچک،
از لبخند یه عابر،
از بدو بدو های خستگی ناپذیر بچه ها توی پارک
از مهربانی های بی بهانه که هر چی تکرار بشن اما تکراری نمیشن…
قدر خوشبختی هاتونو بدونید..!
گاهی یڪ نگاه
آنقدر مهربان است ڪه
چشم هرگز رهایش نمیڪند…
گاهی یڪ رفاقت
آنقدرماندگاراست ڪه
زمان حریفش نمی شود…
وگاهی یڪ نفر
آنقدر عزیز است كه
قلب رهایش نمیکند….!
?چه تاثیر دلنشینی دارد ” غصه نخور ، درست میشود ” گفتن های مادر ،
اثرش را هزار قرص آرامبخش قوی ندارد
مرد جوان فقیر و گرسنه ای دلتنگ و افسرده روی پلی نشسته بود
و گروهی از ماهیگیران را تماشا می کرد،
در حالیکه به سبد پر از ماهی کنار آنها چشم دوخته بود.
با خود گفت: کاش من هم یک عالمه از این ماهی ها داشتم.
آن وقت آن ها را می فروختم و لباس و غذا می خریدم.
یکی از ماهیگیران پاسخ داد:
اگر لطفی به من بکنی هر قدر ماهی بخواهی به تو می دهم.
-:این قلاب را نگه دار تا من به شهر بروم و به کارم برسم.
مرد جوان با خوشحالی این پیشنهاد را پذیرفت.
در حالیکه قلاب مرد را نگه داشته بود،
ماهی ها مرتب طعمه را گاز می زدند و یکی پس از دیگری به دام می افتادند.
طولی نکشید که مرد از این کار خوشش آمد و خندان شد.
مرد مسن تر وقتی برگشت، گفت: همه ی ماهی ها را بردار و برو
اما می خواهم نصیحتی به تو بکنم. دفعه
بعد که محتاج بودی وقت خود را با خیالبافی تلف نکن.
قلاب خودت را بنداز تا زندگی ات تغییر کند،
زیرا هرگز آرزوی ماهی داشتن تور ما را پر از ماهی نمی کند