موضوع: "تربیتی"

صفحات: 1 2 ...3 ... 5 ...7 8

23ام بهمن 1396

چرا من‌ آن یک نفر نباشم ..

293 کلمات   موضوعات: تربیتی

در یک غروب زمستانی شیوانا از جاده خارج دهکده به سمت روستا روان بود. در کنار جاده مردی را دید که زخمی روی زمین افتاده است و کنار او چند نفر درحال تماشا و نظاره ایستاده اند. شیوانا به جمعیت نزدیک شد و پرسید :
چرا به این مرد کمک نمی کنید؟!

جمعیت گفتند : طبق دستور امپراتور هرکس یک فرد زخمی را به درمانگاه ببرد مورد بازپرسی و آزار قرار می گیرد. چرا این دردسر را به جان بخریم ، بگذار یک نفر دیگر این کار را انجام دهد ، چرا ما آن یک نفر باشیم؟!

شیوانا هیچ نگفت و بلافاصله لباسش را کند و دور مرد زخمی پیچید و او را به دوش خود افکند و پای پیاده به سرعت او را به درمانگاه رساند. اما مرد زخمی جان سالم به در نبرد و ساعتی بعد جان داد. شیوانا غمگین و افسرده کنار درمانگاه نشسته بود که مامورین امپراتور سررسیدند و او را به جرم قتل مرد زخمی به زندان بردند.

شیوانا یک ماه در زندان بود تا اینکه مشخص شد بیگناه است و به دستور امپراتور از زندان آزاد شد. روز بعد از آزادی مجددا شیوانا در جاده یک زخمی دیگر را دید. بلافاصله بدون اینکه لحظه ای درنگ کند دوباره لباس خود را کند و دور مرد زخمی انداخت و او را کول کرد تا به درمانگاه ببرد. جمعیتی از تماشاچیان به دنبال او به راه افتادند و هرکدام زخم زبانی نثار او کردند. یکی از شاگردان شیوانا از او پرسید : چرا با وجودی که هنوز دیروز از زندان زخمی قبل خلاص شده اید دوباره جان خود را به خطر می اندازید؟!
شیوانا تبسمی کرد و پاسخ داد : خیلی ساده است! چون احساس می کنم اینکار درست است! و یک نفر باید چنین کاری را انجام دهد. چرا من آن یک نفر نباشم؟!

کلیدواژه ها: زخمی, نجات , نفر, یک
توسط نسیم   , در 08:56:00 ب.ظ نظرات
16ام بهمن 1396

اینگونه باشیم...

263 کلمات   موضوعات: تربیتی

?شبی از شبها، شاگردی در حال
عبادت و تضرع و گریه و زاری بود.
در همین حال مدتی گذشت، تا آنکه استاد خود را، بالای سرش دید، که با تعجب و حیرت؛ او را، نظاره می کند‼️

?استاد پرسید :برای چه این همه ابراز ناراحتی و گریه و زاری می کنی⁉️

شاگرد گفت : برای طلب بخشش و گذشت خداوند از گناهانم، و برخورداری از لطف خداوند!!!

?استاد گفت : سوالی می پرسم ، پاسخ ده؟
شاگرد گفت : با کمال میل؛ استاد.

استاد گفت : اگر مرغی را، پروش دهی هدف تو از پرورشِ آن چیست?

شاگرد گفت: خوب معلوم است استاد؛ برای آنکه از گوشت و تخم مرغ آن بهره مند شوم .

?استاد گفت: اگر آن مرغ، برایت گریه و زاری کند، آیا از تصمیم خود، منصرف خواهی شد⁉️

شاگردگفت: خوب راستش نه…!نمی توانم هدف دیگری از پرورش آن مرغ، برای خود، تصور کنم!

?استاد گفت: حال اگر این مرغ ، برایت تخم طلا دهد چه؟ آیا باز هم او را، خواهی کشت، تا از آن بهره مند گردی⁉️

شاگرد گفت : نه هرگز استاد، مطمئنا آن تخمها، برایم مهمتر و با ارزش تر ، خواهند بود❗️

?استاد گفت :

?پس تو نیز؛ برای خداوند، چنین باش!
همیشه تلاش کن، تا با ارزش تر از جسم
گوشت ، پوست و استخوانت؛ گردی.

?تلاش کن تا آنقدر برای انسانها، هستی و کائنات خداوند، مفید و با ارزش شوی تا مقام و لیاقتِ توجه، لطف و رحمتِ او را، بدست آوری .

?خداوند از تو گریه و زاری نمی خواهد!

?او، از تو

✅حرکت،
✅رشد،
✅تعالی،
✅و با ارزش شدن

را می خواهد و می پذیرد،
نه ابرازِ ناراحتی و گریه و زاری را…..!

کلیدواژه ها: خدا, مرغ, گوشت
توسط نسیم   , در 07:23:00 ب.ظ 1 نظر »
15ام بهمن 1396

قتل نفس...

133 کلمات   موضوعات: تربیتی

دنیا گرایی، مانع تکامل روح

گوزن وقتی به پاهای خود می نگرد آنها را در نهایت زشتی می بیند، ولی به شاخهای خود افتخار می کند و آنها را مایه جمال و زیبایی خود می داند. اما وقتی سگ ها به او حمله ور می شوند، همین پاهای زشت به او کمک می کند تا از دست سگها فرار کند. ولی وقتی به جنگل می رسد، شاخ ها مانع حرکت او می شود. مصیبت ها در ابتدای امر برای انسان زشت جلوه گر می شوند و اقبال دنیا و لذایذ آن زیبا و پسندیده، اما این مصیبت ها پاهای گوزنی هستند که ما را از دست سگ نفسانیّت نجات می دهد و این اقبال دنیا و لذایذ و تعینّات، شاخ گوزنی هستند که مانع از حرکتها می باشند.

تمثیلات آیت الله حائری شیرازی

کلیدواژه ها: دنیا, سگ, نفس
توسط نسیم   , در 03:29:00 ب.ظ 1 نظر »
8ام بهمن 1396

حالت چطوره..

128 کلمات   موضوعات: اخلاق, تربیتی

راهکار حال خوب

چه اژدهای خطرناکی ست؛ اژدهای ناراحتی، و خود خوری.

اژدهایی که همراهان! 

به واقع دشمن، شادابی و جوانی شماست؛

دشمن پوست شماست؛ و پوست شما را در کوتاه ترین زمان ممکن، پر چروک و پیر خواهد کرد!!!!

راهکار نرفتن در کام اژدها چگونه است؟

به هنگام هجوم ناراحتی و خودخوری، 

خودت رو به آرامش دعوت کن؛ 

چند نفس عمیق بکش؛ و سپس در کمال آرامش این سئوال رو از خودت بپرس:

آیا این غم ِ من، در سه ماه یا حتی سه سال آینده هم  این گونه مهم است که این گونه بیقرار و بی تاب و ناراحت و خود خورم کرده؟

اگه جوابت نه بود، پس لطفا، آرام آرام از کام و دهان اژدها بیرون بیا؛ و خودتو ترمیم کن؛ انگار که هیچ اتفاقی نیفتاده!!

کلیدواژه ها: اژدها, حال, خوب
توسط نسیم   , در 10:43:00 ب.ظ نظرات
8ام بهمن 1396

خودت باش..

82 کلمات   موضوعات: تربیتی

شعر فوق العاده زيبا از اقبال لاهوری:
ديوانه و دلبسته ی اقبال خودت باش

سرگرم خودت عاشق احوال خودت باش

يک لحظه نخور حسرت آن را که نداری

راضی به همين چند قلم مال خودت باش

دنبال کسی باش که دنبال تو باشد

اينگونه اگر نيست به دنبال خودت باش

پرواز قشنگ است ولی بی غم و منت

منت نکش از غير و پر و بال خودت باش

صد سال اگر زنده بمانی گذراني

پس شاکر هر لحظه وهر سال خودت باش

کلیدواژه ها: حسرت, دیوانه, مال
توسط نسیم   , در 09:03:00 ق.ظ نظرات
5ام بهمن 1396

آبرو..‌.

142 کلمات   موضوعات: حرف حساب, تربیتی

شخصی بعد از نماز در بلندگو گفت:

 آهای مردم همگی گوش کنید!

میخواهم کسی را به شما معرفی کنم

که قبلا دزد بوده، مشروب و مواد مخدر

مصرف میکرده، زناکار و خلافکار بوده و هیچ

گناهی نیست که مرتکب نشده باشه

ولی اکنون خدا او را هدایت کرده

و همه چیز را کنار گذاشته است..

بعد گفت: بیا احمد جان بلندگو را بگیر

و خودت برای مردم تعریف کن که چطور توبه کردی!

احمد آمد و بلندگو را گرفت و گفت:

مردم من یک عمر دزدی میکردم،معصیت میکردم،مال حروم میخوردم

خدا آبرویم را نبرد!

اما از وقتی که توبه کردم این ملا هیچ کجا برای من آبرو نگذاشته است!

واقعا جای تامل داره …!

ماچقد حرف دل هایی که دیگران پیشمون زدن رو تو دلمون نگه داشتیم …

لااقل اگر نتونستیم کمکش کنیم آبروشو نبرده باشیم..

نکنه کسی بهمون اعتماد کرده باشه و ما ….

کلیدواژه ها: آبرو, توبه
توسط نسیم   , در 06:30:00 ب.ظ نظرات
2ام بهمن 1396

نگاه حرام...

0 کلمات   موضوعات: اخلاق, تربیتی

کلیدواژه ها: آرزو, شهادت, نگاه حرام
توسط نسیم   , در 10:33:00 ب.ظ 1 نظر »
1ام بهمن 1396

قالی زندگی...

93 کلمات   موضوعات: اخلاق, تربیتی

زندگی ﻗﺎﻟﯽ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﺍﺳﺖ …

ﮐﻪ ﺗﻮ ﻣﯽ ﺑﺎﻓﯽ

ﻭ ﻣﻦ ﻣﯽ ﺑﺎﻓﻢ

ﻭ ﺍﻭ ﻣﯽ ﺑﺎﻓﺪ،

ﻣﯽ ﺑﺎﻓﯿﻢ ﻭ ﻧﻘﺶ ﻣﯽ ﺯﻧﯿﻢ،

ﺩﺍﺭ ﺍﯾﻦ ﺟﻬﺎﻥ ﺭﺍ ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﭘﺎ ﮐﺮﺩ،

ﻫﺮ ﮐﻪ ﺁﻣﺪ ﮔﺮﻩ ﺍﯼ ﺗﺎﺯﻩ ﺯﺩ ﻭ ﺭﻧﮕﯽ ﻭ ﻃﺮﺣﯽ،

ﺁﻣﯿﺰﻩ ﺍﯼ ﺍﺯ ﺯﯾﺒﺎ ﻭ ﻧﺎ ﺯیبا،

ﺳﺎﯾﻪ ﺭﻭﺷﻨﯽ ﺍﺯ ﮔﻨﺎﻩ ﻭ ﺛﻮﺍﺏ…

ﮔﺮﻩ ﺗﻮ ﻫﻢ ﺑﺮ ﺍﯾﻦ ﻗﺎﻟﯽ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﻣﺎﻧﺪ،

ﻃﺮﺡ ﻭ ﻧﻘﺸﺖ ﻧﯿﺰ،

ﻭ ﻫﺰﺍﺭﻫﺎ ﺳﺎﻝ ﺑﻌﺪ ﺁﺩﻣﯿﺎﻥ ﺑﺮ ﻓﺮﺷﯽ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺯﯾﺴﺖ ﮐﻪ

ﮔﻮﺷﻪ ﺍﯼ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺗﻮ ﺑﺎﻓﺘﻪ ﺍﯼ!

ﮐﺎﺵ” ﮔﻮﺷﻪ ﺍﯾﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺳﻬﻢ ﺗﻮﺳﺖ،

ﺯﯾﺒﺎﺗﺮ ﺑﺒﺎﻓﯽ…

کلیدواژه ها: قالی
توسط نسیم   , در 09:19:00 ب.ظ نظرات
26ام آذر 1396

بی نمازی...

74 کلمات   موضوعات: حرف حساب, تربیتی

می گوید: فلانی نماز نمیخواند…

اما ماشاءالله…. 

اخلاق عالی دارد

و شخص مورد احترامیست..!!

میگویم: برادرم لحظه اے باز ایست

فردے ڪه نماز نمیخواند..

 همین “بداخلاقی” با پروردگار،برایش ڪافی نیست!!؟

“الله” اورا میخوراند و مینوشاند..

اما او نماز خواندن براے پروردگارش را قطع می ڪند!!

از ڪدام اخلاق عالی سخن میگویی!!

اول حسن خلق با “الله متعال"…

 سپس با “مردم"!!

 واین را بدان ڪه….

 "سعادت” و “خوشبختی”

 از افراد بی نماز به دور است.

کلیدواژه ها: بی نماز
توسط نسیم   , در 07:47:00 ب.ظ نظرات
28ام مهر 1396

جهاد...

102 کلمات   موضوعات: تربیتی

جهاد که فقط به معنای جنگیدن وکشتن و کشته شدن نیست!

گاهے جهاد آن لحظہ ایست کہ سایتے بامحتوای"ناجور”  بازمیشود و تو…!

یا زهرایے میگویے و گوشے موبایلت را خاموش کرده و زیر لب شروع بہ خواندن روضہ قتلگاه میکنے!

گاهے جهاد آن لحظہ ایست کہ در حالِ انفجاری از عصبانیت! اما لبخندی میزنی و رد میشوی تا حرف خداناپسندانہ نزده باشے!

گاهي جهاد آن جمعه ایست کہ کل خانواده به تفریح و خوشحالی می پردازند تو امّا پر از تشویش خیره بہ دوردست هایے و نگاهت بین ساعت و راه در نوسان است… 

و در فکری کہ:

شاید این جمعہ بیاید…شاید!

کلیدواژه ها: جهاد
توسط نسیم   , در 06:13:00 ب.ظ نظرات
26ام مهر 1396

گفتگو با همسر...

110 کلمات   موضوعات: حرف حساب, تربیتی

​‍  لطفا از گفتن کلمات اینچنینی به همسرتان به شدت پرهیز کنید چون این کلمات چاقویی هستند که شخصیت لطیف او را پاره پاره می کند…

_ واقعا فکر میکنی خیلی جذابی؟

_ همه زن دارن ما هم زن داریم!!!

_ راه بازه و جاده دراز، بفرمایید…

_ از قدیم گفتن: عقل زن کمتر از مردِ!

_ چند بار باید در این باره حرف بزنیم؟!!!

_ برو شوهرداری را از زن فلانی یاد بگیر!

_ جای تاسفه که چنین پدر و مادری داری!

_ تو اگر خرج خانه را می دادی چی می شد؟

_ تو باید یا من را انتخاب کنی یا خانواده‌ات را!

_ تو تقصیر نداری همه زنها یک دنده‌شان کمه!

_ دست پختت منو یاد دوران سربازیم میندازه

کلیدواژه ها: شوهرداری, همسر
توسط نسیم   , در 09:26:00 ب.ظ نظرات
24ام مهر 1396

نتیجه ی مطلوب !

170 کلمات   موضوعات: کلام بزرگان, تربیتی

 آیت الله بهجت(ره) فرمودند : آقایی به بمبئی رفته بود و دیده بود در یک محله همه شیعه هستند ولی ، نماز نمی خوانند

 به آنان گفت: طوری نیست همان ماهی یک نماز بخوانید کافی است! البته چنین فتوا و دستوری نیاز به جرأت و یقین دارد . لذا همه گفتند : اینکه چیزی نیست ، و ماهی یک نماز خواندند. مدت ها بدین منوال ماهی یک نماز می خواندند تا این که آن آقا به آن ها گفت: هفته ای یک نماز…! مدت ها گذشت تا این که فرمود: شبانه روزی یک نماز…! و کم کم صبح و شام، تا این که نماز های یومیه را با کمال سهولت و بدون هیچ صعوبتی، به آن ها تعلیم نمود و آنان را نمازخوان کرد و نتیجه ی مطلوب و نهایی را گرفت .!. به ایشان گفته شد: چگونه آن ها را در این مدت بی نماز گذاشتی؟ گفت: آن ها خود بی نماز بودند ، من بی نماز نکردم ، من با این روش آن ها را تدریجاً نمازخوان کردم!

[ برگرفته از کتاب زمزم عرفان ، چاپ ششم، 1391 ، ص 120

کلیدواژه ها: بهجت, بی نماز, نماز
توسط نسیم   , در 10:47:08 ب.ظ نظرات
23ام مهر 1396

اندکی تامل...

144 کلمات   موضوعات: حرف حساب, اخلاق, تربیتی

به هنگام بازدید از یک بیمارستان روانى، از روان‌ پزشک پرسیدم: شما چطور می‌فهمید که یک بیمار روانى به بسترى شدن در بیمارستان نیاز دارد یا نه؟

روان‌ پزشک گفت: ما وان حمام را پر از آب می‌کنیم و یک قاشق چایخورى، یک فنجان و یک سطل جلوى بیمار می‌گذاریم و از او می‌خواهیم که وان را خالى کند. من گفتم: آهان فهمیدم. آدم عادى باید سطل را بردارد چون بزرگ‌تر است.

روان‌ پزشک گفت: نه، آدم عادى درپوش زیر آب وان را بر می‌دارد.
 نتیجه:

۱- راه حل همیشه در گزینه های پیشنهادی نیست.

۲- در حل مشکل و در هنگام تصمیم گیری هدفمان یادمان نرود . در حکایت فوق هدف خالی کردن آب وان است نه استفاده از ابزار پیشنهادی.

٣- راه حل همیشه جلوی چشم نیست. مغز ما یک دینام هزار ولتی است که متاسفانه اکثرمان بیش از یک لامپ از آن استفاده نمی کنیم.

کلیدواژه ها: بیمارستان, مغز, پزشک, چشم
توسط نسیم   , در 09:06:00 ب.ظ نظرات
23ام مهر 1396

کار سخت...

136 کلمات   موضوعات: حرف حساب, تربیتی

 لزوم عادت دادن فرزندان بزرگتر از هفت سال، به سختی و کارهای سخت 

وقتی زندگی دکتر حسابی رو نگاه می کنید، میبینید بیشتر از اینکه درس خوانده باشد،کار سخت انجام داده. 

▪️گاهی اوقات مجبور بودند غذای خودشون رو از باقی مانده غذای دیگران که دم در می گذارند، بردارند.

▪️در اثر شدت فقر، مادرش مجبور میشود بچه هایش را یک مدرسه مسیحی بگذارد ، بعد نگران میشود که مبادا بچه هایش دین و معنویت خودشان را از دست بدهند، مجبور میشود این مادر خودش شبها بهشان قرآن و متون دینی  را آموزش بدهد تا اینها دینشان را از دست ندهند، درحالیکه دارند تعلیمات مسیحی می بینند.

▪️بعنوان یک مهندس در کشورهای غریب جهادگرانه کار میکند و بعد در کنار کارش، فیزیک میخواند.

▪️این طور نیست که شما بچه ای را فقط بگذاری درس بخواند، به جایی برسد….

کلیدواژه ها: حسابی, دکتر, قرآن, کار سخت
توسط نسیم   , در 08:17:00 ب.ظ نظرات
22ام مهر 1396

قناعت...

229 کلمات   موضوعات: اخلاق, تربیتی

​باید پذیرفت که در برخی از زندگی‌ها قناعت، مفهوم غریبه‌ای شده و در برخی از زندگی‌ها هم توقعات به قدری بالا رفته که قناعت که گنج تمام ناشدنی است، از معنای حقیقی خود فاصله گرفته است.

نیازهای کاذب در زندگی‌ها رسوخ کرده؛ نیازهایی که عدم پاسخ‌گویی به آن‌ها هیچ اتفاقی را در زندگی تولید نمی‌کند: 

امسال باید مبلمان خانه‌ام را نو کنم. پردۀ آن چنانی باید در خانه نصب کنم. تلویزیونlcd باید در خانه بیاورم. تلفن همراهم باید آن چنان باشد. در مهمانی‌های ویژه؛ مثل عروسی نباید لباس تکراری بپوشم. مدل ماشینم را باید بالا ببرم. در مهمانی‌هایم باید چند نوع غذا باشد. دکوراسیون خانه‌ام باید به روز باشد و … . 

این‌ها همه نیازهای کاذبی است که اگر در خانه‌ نباشد، هیچ اتفاق خاصی نمی‌افتد و در شب اول قبر هم کسی نخواهد پرسید که چرا دنبال این‌ها نرفتی؛ اما حالا که تبدیل شده به نیاز، من برای به دست آوردن آن دیگر شب و روز نمی‌شناسم و اگر آن را به دست نیاورم احساس کمبود می‌کنم.

وقتی این نیازها در عرصۀ چشم و هم‌چشمی بیفتد، عطش انسان برای به دست آوردن آن دوصد چندان می‌شود. تأمین پول برای پاسخ‌گویی به این نیازها لازمه‌هایی دارد؛ مثل این که پدر باید دو شیفته کار کند و مادر هم باید شاغل شود؛ این هم یعنی کم‌گذاشتن از وقت تربیت فرزند و پرداختن به نیازهای کاذب.

[کتاب منِ دیگرِ ما]

استاد عباسی

توسط نسیم   , در 11:01:00 ب.ظ نظرات
22ام مهر 1396

 سفینة النجاة...

378 کلمات   موضوعات: آرامش قرآنی, اخلاق, تربیتی

 خدا به حضرت نوح اجازه داد فقط «خانواده‌ی ایمانی» رو ‌سوار کشتی کنه.

 فقط «اهل ایمان».

 هر کس که «اهل» بود رو سوار کُنه،

 ولی هر کس «نا اهل» بود رو حق نداشت سوارِ کشتی کنه..

 حتّی نوح اجازه نداشت همسر و پسرِ کافرش رو سوار کشتی کنه.

فقط «اهلِ ایمان».

 قُلْنَا احْمِلْ فِیهَا مِن کُلٍّ زَوْجَیْنِ اثْنَیْنِ وَ أَهْلَکَ إِلَّا مَن سَبَقَ عَلَیْهِ الْقَوْلُ وَ مَنْ آمَنَ (هود/۴۰)  

به نوح گفتیم: «از هر یک از انواعِ حیوانات، یک جفت در کشتی سوار کن. و همچنین خانواده ات را، مگر کسانی که قبلاً وعده هلاکشان داده شده (همسر و فرزند کافرت)؛و همچنین مؤمنان را!»

 دقّت کنیم:

 «قُلْنَا احْمِلْ فِیهَا… أَهْلَکَ… وَ مَنْ آمَنَ».

 فقط اونهایی که «اهل» باشن، و فقط اونهایی که «مومن» باشن.

 حتّی تو سوره مومنون می‌فرماید که به نوح گفتیم درباره «ظالمین» اصلاً حرفی نزن:

وَ لَا تُخَاطِبْنِی فِی الَّذِینَ ظَلَمُوا إِنَّهُم مُّغْرَقُونَ (مومنون/۲۷)  

 ای نوح! اصلاً درباره ستمگران با من سخن مگو، که آنان همگی غرق خواهند شد.

 حالا ما از این آیات چه درسی باید بگیریم؟

 در این فتنه‌های آخرالزمان، که امواج سهمگینش داره همه رو غرق میکنه، و به صغیر و کبیر???? هم رحمی نمیکنه، ما باید به یه کشتیِ نجات پناه ببریم،و کدوم کشتی بهتر از کشتی نجاتِ امام حسین، که پیغمبر اکرم (ص) فرمود بر روی عرش خدا نوشته شده است:

 ️إنَّ الحُسَينَ مِصباحُ الهُدى وَ سَفينَةُ النَّجاةِ.

حسین چراغ هدایت، و کشتیِ نجات است.

امّا یادمون باشه که برای سوار شدن به این کشتی، باید «اهل» شد..

 باید «ایمان» داشت. چون امام حسین (ع) هم مثل نوح، از بالای عرشه، از خانوادۀ ایمانی‌اش دستگیری میکنه، از اونهایی که «اهل» هستند.

 باید خودمون رو به حوالیِ کشتی نجاتِ امام حسین برسونیم، و با «توبه و عمل صالح»، خودمون رو جزو «خانواده ایمانی» ثبت کنیم، تا ارباب از ما هم دستگیری کنه:

 چون خداوند به ارباب شهیدان، فقط اجازۀ  نجاتِ خانواده ایمانی‌اش رو داده:

 «قُلْنَا احْمِلْ فِیهَا… أَهْلَکَ… وَ مَنْ آمَنَ»

 و مراقب باشیم به سرنوشت پسر نوح دچار نشیم،که گفت من به کوه بلندی پناه می‌برم و نجات پیدا میکنم. امّا قرآن می‌فرماید:

 وَ حَالَ بَیْنَهُمَا الْمَوْجُ فَکَانَ مِنَ الْمُغْرَقِینَ (هود/۴۳)   موج بین او و پدرش جدائی انداخت، و او در زمره غرق شدگان قرار گرفت!

حواسمون باشه!

 «امواج گناه»، بین ما و امام حسین جدایی نندازه…

توسط نسیم   , در 10:58:00 ب.ظ نظرات
21ام مهر 1396

برنامه ترک گناه....

1526 کلمات   موضوعات: تربیتی

بسم الله الرحمن الرحیم

ما در زمانه ای زندگی میکنیم که اکتفا به دینداری سنتی و حداقلی دیگه جواب نمیده.

امتحانات مختلف الهی در آخرالزمان موجب شده که انسان ها انواع مختلف و جدیدی از گناهان رو تجربه کنن. در این بین، مومنین در معرض آسیب های بیشتری قرار گرفتن.خصوصا با ورود شبکه های اجتماعی و دسترسی راحت تر به کانال های شبهات و تصاویر مستهجن و ارتباط گسترده با جنس مخالف و..

یه برنامه ی جامع و کامل برای مبارزه با هوای نفس و ترک گناهان نیاز ضروری هست.

همچنین پدر و مادر ها برای آینده ی بچه هاشون نیاز شدیدی به یه برنامه ی خوب دارن.

برای شروع یه برنامه ی خوب ترک گناه باید بریم سراغ دین، ببینیم اهل بیت علیهم السلام، شروع این برنامه رو چه چیزی اعلام فرمودن.

 امام صادق علیه السلام در کلام شریفی، شروع بندگی عالی رو اینطور میفرمایند:

وتفسیر العبودیّة بذل الکلّ، وسبب ذلک منع النّفس عمّا تهوی، وحملها علی ما تکره، ومفتاح ذلک ترک الرّاحة وحبّ العزلة…

 حضرت میفرمایند: شروع عبودیت و کلید در ورودی عبد شدن، “ترک راحتی” هست.

پس نقطه ی آغاز حرکت ما، مبارزه با راحت طلبی خواهد بود…

برای شروع برنامه ترک گناه لازمه که ۴ تا بحث بسیار ریشه ای و مهم رو با هم مرور کنیم.

 توجه به این ۴ موضوع، میتونه کمک زیادی به “قدرت پیدا کردن در ترک گناه” بکنه.

۱ - اصلاح نگاه در “توجه به رنج” هست.

۲- نگاه به اتفاقات زندگی به عنوان “تمرینات و امتحانات الهی”

۳ - دقت مداوم و همیشگی در “مبارزه با هوای نفس”

۴ - اطاعت از دستور “برای عبد خداوند متعال شدن".

در ادامه مختصری از این ۴ موضوع رو تقدیم میکنیم.

تا زمانی که نگاهمون به زندگی غلط باشه، ترک گناه، یه کار خیلی سخت خواهد بود.

و اینکه ترک گناه صرفا با توبه انجام نمیشه.

تا حالا قطعا بارها توبه کردیم اما بازم سراغ گناه رفتیم.

علتش اینه که “برنامه ای برای زندگی بعد از گناه نداریم".

توبه کردی؟

دستت درد نکنه!

اما حالا چه برنامه ای برای رشدت در نظر داری؟!

هیچی؟!

اونوقت میخوای هوای نفس و شیطان دست از سرت بردارن؟! نه عزیزم . این راهش نیست.

با اصلاح نگاهتون، دینداری رو برای خودتون فوق العاده شیرین کنید..

تحمل رنج:

ما در دنیایی زندگی میکنیم که چه بخوایم و چه نخوایم چه خوشمون بیاد و چه خوشمون نیاد، رنج خواهیم کشید.

تحمل رنج یه اتفاق اجتناب ناپذیر هست و ما اگه میخوایم در ترک گناه موفق باشیم “باید به استقبال برخی رنج ها بریم".

ممکنه در ابتدا، هوای نفسمون خوشش نیاد که از رنج صحبت کنیم

ما باید این موضوع رو برای خودمون برای همیشه حلش کنیم.

اینو داشته باشید: اگه ما با اختیار خودمون به استقبال برخی رنج ها نریم، روزگار اون رنج ها رو به زور به ما خواهد داد.

به قول معروف، روزگار با یخ و ترشی اون رنج ها رو بهمون میده! و اونوقت باید “یه رنج تلخ” رو بچشیم. مثلا اگه کسی رنج ترک گناه رو نپذیرفت، باید رنج سرکوفت های دیگران و عذاب وجدان های خودش رو تحمل کنه.

باید رنج دشمنی همه ی موجودات عالم باهاش رو تحمل کنه.

باید رنج دوری از خدا رو تحمل کنه و…

زندگیش کاملا سیاه و دردناک خواهد شد.

 یه بار برای همیشه موضوع رنج رو حلش کن. به خودت بگو که من باید بعضی رنج ها رو تحمل کنم. باید برای اینکه محبوب مولا بشم، رنج های ابتدایی دنیا رو تحمل کنم.

خود خداوند متعال، بعد از یه مدت، زندگیت رو غرق نورانیت و لذت خواهد کرد.

نترس خدا ، زیاد بهت رنج نمیده. اجازه نمیده زیاد رنج بکشی.

آقا حله؟

اگه حل نیست با تفکر برای خودت حلش کن.

خوب بشین با هوای نفست صحبت کن. 

بهش بگو “از بعضی از لذت ها بگذر". بی خیال شو.

قرار نیست هر لذتی که اومد سریع تجربش کنی!!!

با توکل بر خدا و نشاط، مبارزه با نفست رو ادامه بده. 

بعد از یه مدت قدرت زیادی برای ترک گناه پیدا خواهی کرد.

بعد از ترک گناه هم به “لذت بندگی” میرسی…

ما دو نوع رنج داریم"رنج خوب و رنج بد”

 اون رنج هایی که انسان میکشه و باعث رشدش هست، میشه رنج خوب!

اون رنج هایی که انسان تحمل میکنه اما باعث خفت و خواری و عذابشه، میشه رنج بد!

نکته ی جالب اینه که اگه انسان از رنج های خوب فرار کنه، به رنج های بد وبدبختی گرفتار میشه

این حرفا رو به هوای نفست بگو تا حساب کار دستش بیاد!

راهبرد رنج : 

عدم غفلت از رنج

وقتی انسان تلخی های وجودش، تلخی های سرنوشت خودش و تلخی های دنیای خودش رو ببینه، ممکنه دنیا براش غیر قابل تحمل و سخته بشه، 

یا زندگی براش بی روح و بی فروغ و بی هیجان بشه!

خب حالا این انسان باید چیکار کنه؟

 باید تلخی ها رو فراموش کنه؟ 

مثلا مرگ و بیماری و پیری رو از یاد ببره؟

خیر! 

 غفلت از تلخی ها، انسان رو نابود میکنه. 

 متاسفانه بسیاری از برنامه های تلویزیونی و ماهواره ای و بازی های رایانه ای و سرگرمی های مختلف، تلاش میکنن تا انسان ها رو از توجه به واقعیت های دنیا غافل کنن. اگه کسی میخواد دچار غفلت از رنج ها نشه باید تا میتونه از این برنامه ها و سرگرمی ها دوری کنه.یه مثالی هست که گفته میشه مثلا فلانی سرش رو مثل کبک کرده توی برف تا هیچ کس اون رو نبینه!

غفلت از رنج ها هم همینه. اگه انسانی بیماری خاصی داشته باشه باید بره اون رو درمان کنه، نه اینکه مدام مسکن مصرف کنه تا درد رو متوجه نشه!

بسیاری از غفلت ها باعث میشن که فرصت های طلایی زندگی انسان از بین بره و دیگه قابل جبران نباشه. مثلا پدر و مادری که فرصت دارن فرزندشون رو از هفت تا چهارده سالگی به خوبی تربیت کنن، از رنج تربیت فرزندشون غفلت میکنن،همین باعث میشه که بعد از سن چهارده سالگی فرزندشون بی تربیت بار بیاد و تا آخر عمر این پدر و مادر باید سختی بکشن. در حالی که میتونستن از این فرصت طلایی برای رشد فرزندشون استفاده کنن.

غفلت از رنج ها، باعث افزایش رنج های ما میشه و هیچ انسان عاقلی حاضر نمیشه که بی جهت رنج های خودش رو زیادتر کنه.

انسان باید دلش از این سرگرمی های غفلت آور بگیره. 

چرا؟ 

چون روح انسان، شیرینی طلب و لذت طلب هست؛

اگه یه مدتی دلمون از این دنیا بگیره، وضعیتمون کم کم بهتر میشه.

 این رو هم باید بدونیم که همۀ مردم در حال رنج کشیدن هستند. اگه کسی لبخند بزنه، به این دلیل نیست که رنج کمتری داره؛ شاید صبورتر هست، شاید حفظ ظاهر میکنه، یا شاید فهمیده تر هست. 

به هر حال باید تکلیف خودمان را با رنج مشخص کنیم. این فرار کردن هم در بیشتر موارد ارتباطی به کم بودن ایمان ندارد. 

ممکن است کسی به بعضی از دین گریزها بگه: «ایمان داشته باش!» 

در حالی که اون ایمان داره، اما اهل تحمل رنج نیست. 

او ایمان داره، اما به او خبر اشتباه داده اند و خیال میکنه که میتونه رنج نکشه و راهی برای فرار از رنج وجود دارد..

“نمونه هایی از رنج خوب و بد":

ما برای اینکه بتونیم مقابل هوای نفسمون بایستیم و گناه نکنیم باید نگاهمون رو به رنج تغییر بدیم. 

ما دو نوع رنج داریم:  ” رنج خوب و رنج بد”

  اون رنج هایی که انسان میکشه و باعث رشدش هست، میشه رنج خوب!

مثل رنج خوش اخلاقی با پدر و مادر و…

 اون رنج هایی که انسان تحمل میکنه اما باعث خفت و خواری و عذابش هست، میشه رنج بد!

مثل رنج بد اخلاقی و حسادت و خساست و…

 نکته ی جالب ماجرا اینه که اگه انسان از رنج های خوب فرار کنه، به رنج های بد گرفتار میشه

کسی که از رنج “کسب رزق و روزی حلال” فرار کنه و تنبلی کنه قطعا به رنج دزدی کردن و بی آبرو شدن و زندان و… گرفتار میشه. 

اولی یه رنج خوب بود. دومی یه رنج بد.

 هر وقت آدم از رنج خوبی فرار کنه، گرفتار یه رنج بد میشه.

 کسی که از رنج “حجاب” داشتن فرار کنه، دچار رنج بی حرمتی میشه. بهش تیکه میندازن، نگاه مردان دیگه بهش مثل یه دستمال استفاده شده هست و…

 کسی که از رنج “ورزش کردن” و غذاهای خوب تهیه کردن فرار کنه ، دچار رنج بیماری های مختلف میشه. دیابت و چاقی و فشار خون و….

 کسی که از رنج “ادب داشتن” فرار کنه، دچار رنج بی ارزش شدن مقابل بقیه میشه. کسی که از رنج “تربیت فرزند” فرار کنه، گرفتار رنج بچه های بد میشه که بعدا روزی صد بار آرزوی مرگ خواهد کرد… به طور کلی، کسی که از رنج کارای خوب فرار کنه، به رنج کارهای بد گرفتار خواهد شد…

این حرفا رو به هوای نفست بگو تا حساب کار دستش بیاد!

تا حالا اینطوری با هوای نفست گفتگو کردی؟

‍ ‍ عزیز وخوب خدا؛

رنجی بکش که رشد کنی و به اوج برسی

اگه همسر بدخلقی داری بساز!

اگر بیماری سختی داری تحمل کن!

اگر ارتباط حرامی داری رنج قطع این وابستگی رو تحمل کن !

اگر خواستگار نداری ونیاز به همسر داری!

وهزاران رنج خوب دیگه….   

سخته اما تحمل کن و نورانی شو ،رشد کن ،وعبد خدا بشو ….

گرفتار رنج های بد مثل؛ خیانت ، کفر گویی و ناشکری و….نشو

برای خدا این تحمل تو ارزش داره 

یه جایی دستتو میگیره که باورت نمیشه

لذت های واقعی زیادی بهت میده 

باورش کن…

توسط نسیم   , در 11:04:55 ب.ظ نظرات
18ام مهر 1396

پیازای گندیده وجودتون رو دور بندازین....

100 کلمات   موضوعات: اخلاق, تربیتی

یک پیاز را به مدت یک هفته به همراه داشته باشین 

صبح ها به محل کارتان ببرید

ظهر با دوستانتان که نهار میل می کنید در جیب کتتان

عصرها برای صرف عصرانه توی کیفتان

و غروبها هنگام پیاده روی در دست تان 

آخر شبها هم زیر بالشتِ سرتان بگذارید

چیزی نیست !

فقط یک هفتهِ ناقابل است 

بعداز گذشت این چند روز 

شاهد بوی ناخوشایند و نامطلوبی میشوید
مراقب بعضی حرفها 

بعضی رفتارها باشیم 

گاهی رفتارای نامعقول ما مثل همین پیاز گندیده است

بد بو و ناشایسته

هرچی تکرارشون کنیم بوی نامطلوبش فقط بیشتر میشه 

پیازای گندیده وجودتون رو دور بندازین

کلیدواژه ها: جیب, رفتار, عصر, نامعقول, پیاز
توسط نسیم   , در 08:54:00 ب.ظ نظرات
17ام مهر 1396

​یک سنت غلط اخلاقی در اجتماع...

192 کلمات   موضوعات: حرف حساب, تربیتی

در باب توزیع نذری و احسان سه نکته اخلاقی مهم را خدمت سروران ارجمندم عارض می‌شوم :

 1- اکثر نذری‌های ما به مردم محل داده می‌شود که بهتر است به فقرا اختصاص بدهیم و از توزیع آن در بین عموم مردم پرهیز کنیم. البته اگر شیطان اجازه دهد چون این مواقع شیطان مردم را بیشتر از خدا در نظر ما عزیز می‌کند و همیشه می‌گوید به همه بده تا خیلی‌ها بگویند و بدانند دست بخیر هستی!! یا اگر به همه ندهی با حرف مردم چی می‌کنی؟؟!!!

 2- به‌جای این‌که همه در ایام خاص نذری دهیم، مانند عاشورا و … سعی کنیم در ایام ولادت و شهادت سایر ائمه نیز نذری دهیم. چون هم اهمیت سایر ائمه را در نظر مردم بالا می‌بریم و هم در روزهای دیگر که فقرا یخچال‌شان خالی می‌شود به نوعی، نیاز غذایی آن‌ها را تا حدی تامین می‌کنیم و شاد می‌شوند.

۳- به‌جای این‌که به 100 خانواده غذای یک نفره بدهیم، و دو نفر بخورند و سه نفر نگاه کنند و آن دو نفر هم که می‌خورند با عذاب بخورند، سعی کنیم به 20 خانواده به تعداد اعضا مثال 5 پرس غذا بدهیم. و همه‌شان کامل یک وعده با خیال راحت مهمان ما باشند.

کلیدواژه ها: اخلاقی, سنت, غلط, فقرا, نذری
توسط نسیم   , در 09:22:00 ب.ظ نظرات
17ام مهر 1396

شمر هم نماز می خواند...

93 کلمات   موضوعات: اخلاق, تربیتی

​ قابل توجه:

شمر نمازش را میخواند،

روزه‌اش را هم میگرفت،

آشکارا هم فسق و فجور نمیکرد،

و شاید اهل رشوه و ربا هم نبود…

معاویه و ابن‌زیاد و عمربن‌سعد هم همینطور…

یادمان باشد،

زیارت عاشورا که میخوانیم

وقتی رسیدیم به «وَ لَعنَ الله…»هایش؛

لحظه ای به خودمان گوشزد کنیم:

نکند این «لعنة الله…» شامل حال ما هم بشود؟

مایی که گاه خودمان را

“ارزانتر” از شمر و عمر و ابن‌زیاد میفروشیم…

 جمله ای بس سنگین از شهید آوینی:

“کربلا"به رفتن نیست…

به شدن است …!

که اگر به رفتن بود!

شمر هم “کربلایی” است!

توسط نسیم   , در 09:17:00 ب.ظ نظرات

1 2 ...3 ... 5 ...7 8